آنا ریدل به علت مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و پس از مدتی به خانه بر می گردد. بهترین دوست او خواهر الکس است. البته مراحل درمان او بخاطر یک نامادری سنگدل، پدری الاف و ولگرد و البته روحی که در خانه ی آنها سرگردان است اصلا خوب پیش نمیرود...
یک سرباز سابق نیروهای ویژه که تبدیل به قایقنشین میشود توسط یک روزنامهنگار استخدام میشود تا یک پایگاه نظامی فوق سری در جزیرهای مجاور را بررسی کند...
کریستی سالها پس از یک تصادف رانندگی که چهره خواهر بزرگترش را بد کرده بود، به زادگاهش بازمی گردد. او که توسط تصادفی که در آن راننده بود تسخیر شده است، متوجه می شود که بدترین کابوس های او یا به حقیقت پیوسته اند یا در شرف تحقق هستند...
"راجرز"، که یک بازیگر سابق و فریبدهنده به صورت پارهوقت بود، به دلیل توطئهی یکی از مشتریان ناپسندش از کار خود در کازینو اخراج میشود. او زمانی که در فهرست سیاه قرار میگیرد و پسرش تهدید میشود انتقامش را میگیرد ...
«کامرون پو» (کيج)، قهرمان سابق جنگ، پس از تحمل هشت سال زندان به جرم قتل تصادفي يک مرد در دفاع از همسر باردار خود، حالا قرار است که آزاد شود. اما او را سوار هواپيمايي مي کنند که حامل ده تن از خطرناک ترين محکومان سيستم قضايي امريکاست و کمي بعد، هواپيما را مي دزدند...
یک دانشمند "سازمان زمین شناسی ایالات متحده" تلاش می کند تا رئیس خود و ساکنان آنجل فالز، کالیفرنیا را متقاعد کند که آتشفشانی در آن نزدیکی فوران خواهد کرد...
هنگامی که یک مرد بیکار در دیترویت به دلیل جنایتی که مرتکب نشده است دستگیر می شود، سه فرزندش مصمم هستند که او را به موقع برای کریسمس از زندان آزاد کنند. بنابراین تصمیم می گیرند از "قدرتمندترین مرد جهان" کمک بگیرند...
«گيل رنارد» (دنيرو) فروشنده اي است که در زندگي شخصي و حرفه اي اش شکست خورده. او کشته مرده بيس بال است و تمام وقتش را صرف دنبال کردن بازيکن مورد علاقه اش، «بابي ريبرن» (اسنايپس) مي کند. «بابي» فصل ورزشي بدي را آغاز مي کند و تمام افتخارات به بازيکن ديگري به نام «پريمو» (دل تورو) که در همان تيم بازي مي کند، نسبت داده مي شود. «گيل» نيز براي درست کردن اوضاع، «پريمو» را مي کشد.
جک بارنز پس از مرگ همسرش به همراه دو فرزندش sean و jessie راهی آلاسکا می شوند. او که سابقا خلبان خطوط هوایی بوده الآن شغلش پخش کردن کاغذ توالت در آن منطقه است. زمانی که در حال انجام کارش است طی یک حادثه به مکانی نامعلوم در کوهستان سقوط می کند و...
هچ " بعد از یک تصادف ماشین میمیرد در حالیکه همسر و فرزندش فقط زخمی میشوند . حال به هچ دارویی خاص می دهند و او زنده میشود ولی کابوس هایی میبیند که ممکن است واقعی باشد ..
داستان در مورد یک زن از طبقه متوسط است که زندگی او زمانی شروع به از هم پاشیدن می کند که او شک می کند که پسرش ممکن است در یک تجاوز گروهی دست داشته باشد...
یک پسر نوجوان با دختر زیبایی که در همسایگی شان زندگی می کند آشنا میشود.برادر برزگترش برای رسیدن به موفقیت به او کمک می کند.اما بعد از پیدا شدن جسدهایی در قایق،همه چیز پیچیده می شود...
کودک نوزادی صدایی درونی دارد (ویلیس) که افکار و احساساتش را باز می گوید. او هم چنین شاهد شکل گیری رابطه ی مادر مجردش، «مالی» (الی) و یک راننده ی تاکسی به نام «جیمز» (تراولتا) است...
دو پلیس کاملا متفاوت، یکی با ضریب هوشی بالا اما قدرت بدنی ضعیف و دیگر با قدرت بالا اما کودن و احمق، به عنوان پلیس مخفی به دبیرستانی اعزام می شوند و ...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...