«ديک تريسي» (بيتي) با تلاشي مداوم، نقشه هاي شيطاني «بيگ بوي کاپريس» (پاچينو)، رهبر جنايتکاران را بر هم مي زند. از طرف ديگر «تريسي» در زندگي خصوصي با نامزدش، «تس تروهارت» (هدلي) که اصرار دارد او شغل کم دردسرتري براي خود دست و پا کند، درگير است...
"فرانک هارت" انسانی حریص است.او از زنانی که برایش کار می کنند سوءاستفاده می کند.وقتی سه دستیارش موفق می شوند او را در خانه اش گیر بیاندازند،تصور می کنند کنترل همه چیز را به دست گرفته اند اما...
"تام سایر" و دوست صمیمی ش "هاکلبری فین" یک ماجراجویی لذت بخش بر روی رودخانه می سی سی پی در پی دارند، در طول راه آن ها برای خوشگذرانی وانمود می کنند که دزدانِ دریایی هستند ولی طولی نمی کشد که شاهد یک قتل شده و همه چیز تغییر می کند و ...
پیت (والتر ماتائو) و تیلی (کارول برنت) میانسال هستند و در برههای از زندگیشان با هم آشنا میشوند که هر دو لایهای از بدبینی در مورد عشق و روابط ایجاد کردهاند...
در سال 1857،" کویینسی درو" و دوست سیاه پوستش "جیسون اورورک" صاحبان برده را برای خرید جیسون، که یک مرد آزاد است، کلاهبرداری کردند و بعداً وقتی جیسون از اسارت فرار کرد ، سود خود را تقسیم می کنند...
یک هنرمند به شهری معدنی میرسد که توسط شرکتهای معدنی بهره برداری میشود. هردو شرکت در منطقه فکر میکنند که او ممکن است به شرکت رقیب بپیوندد و برای شرکت تهدید محسوب میشود. به او پول میدهند تا برایشان کار کند . . .
داستان فیلم در مورد دو دزد و راهزن به نامهای «بوچ» و «ساندنس» است که به قطارها دستبرد میزنند. اما یکی از سرقت هایشان طبق برنامه پیش نمی رود و گروهی از مردان قانون تا دندان مسلح، شروع به تعقیب آن دو می کنند. وقتی آن دو می فهمند که این گروه تصمیم ندارند دست از تعقیب بردارند، تصمیم می گیرند به بولیوی بروند.
"جیسون مک کلو" وارد یک شهر جدید می شود.. پس از یک تیر اندازی بزرگ او به سرعت پسر جوان یک زمین دار شرور را بازداشت می کند. نبردی بین او و هفتیرکشان دیگر در می گیرد و...
دانشمندان از اقدامات شدید برای بازگرداندن خاطره یک جاسوس یخ زده استفاده می کنند. آنها باید تمام اطلاعاتی را که او از ماموریتش در مورد یک سلاح جدید مرگبار ساخته شده در شرق دارد به دست آورند...
پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام می کند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی رفقیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش را دارد. همسری که اسکاتی دنبال می کند، در حقیقت معشوقه ی رفیق اسکاتی ” مادلن” است. در حالی که اسکاتی و مادلن به سوی یک بازی موش و گربه ی مرگبار کشیده شده اند، اسکاتی سر از پا نشناخته عاشق مادلن می شود...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…