یک سرقت نافرجام در شب کریسمس، فاجعهای را رقم میزند که بر زندگی یک افسر پلیس در حال آشتی با مادرش، یک عکاس نامتعادل، نامزد قاتل و کینهتوزش، معشوق پنهانی او، و یک بابانوئل معتاد مرکز خرید، تأثیر میگذارد.
چهار زن جوان برای گذراندن تعطیلات به خانهی استاد دانشگاهشان می روند، اما خبر ندارند که این خانه گذشتهی نحسی داشته و هرکس واردش می شود به دام شیاطین درون آن می افتد...
داستان فیلم در مورد دو مرد است، که یکی از آنها بر اثر تعقیب کردن یک قاتل زندگی اش نابود می شود و دیگری پسری است که تلاش داشته تا وسواس پدرش را برطرف کند اما در یک معمای مرگبار به دام افتاده است...
یک تهیه کننده که برای کارش به لُس آنجلس آمده، توسط یک نوشیدنی بیهوش می شود و بعد از اینکه بیدار می شود خود را در زندانی می بیند که در آنجا آزمایشاتی خطرناک انجام می شود و ...
داستان فیلم در هالیوود و بین سال های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ اتفاق می افتد. «جورج والنتین» (ژان دوژاردین) هنرپیشه خوش سیمای سینمای صامت هالیوود است که رقیبی برای خود نمی بیند. اما بعد از آنکه سینمای صامت به سینمای ناطق تغییر می یابد، جورج والنتین محبوبیت خود را از دست داده و به دست فراموشی سپرده می شود تا اینکه...
یک قاتل روانی مردم شهر را می کشد و به دلایل گوناگون نیز انها را به طریقه های مختلف می کشد . جنیفر مارش مامور اف بی آی نیز برای بررسی این پرونده از طرف اف بی آی ماموریت پیدا می کند . وی که اشنایی زیادی با کامپیوتر دارد فکر می کند که این پرونده چندان سخت نیست اما قاتل باهوش تر از این حرفهاست...
دو برادر که قرار است به بزودی به ویتنام اعزام شوند، برای آخرین بار همراه دوستانشان به یک سفر جاده ای آمده اند، اما در راه تصادف کرده و مجبور می شوند کلانتر محل را به صحنه تصادف بیاورند. از این رو حوادثی وحشتناک به وقوع می پیوندد و آنها به یک خانه در نقطهای دور افتاده برده می شوند و ...
جسیکا فلچر با بازی دِیم آنجلا لنسبری، به ایرلند سفر میکند و در آنجا وارد ماجرای یک گنج پنهان میشود. او برای پیدا کردن این گنج، باید سرنخها را دنبال کند.
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
ماجرای جان هنری ؛ یکی از طراحان اسلحه ارتش است . او قرار است سلاحی برای خلع سلاح سربازان طراحی کند ، اما متوجه می شود که ارتش نیازی به او و سلاحش ندارد ...
"بریکر" مردی است که هفت کلید محفظه های بخصوصی که خون مسیح را در خود نگه داری کرده و برای جلوگیری از افتادن به دست نیروهای شیطانی در سرتاسر دنیا پخش شده است را در اختیار دارد.اما شیطانی قدرتمند تلاش دارد کلید آخر را بدست آورده و دنیا را در آشوب فرو ببرد...
داستان در مورد یک پلیس سرکش است که به یک واحد ویژه در اداره پلیس لسآنجلس میپیوندد. این واحد ویژه در ظاهر یک واحد پلیس عادی است، اما در واقع بهعنوان یک جوخه مرگ خودسر فعالیت میکند. پلیس سرکش بهتدریج متوجه روشهای خشونتآمیز و غیرقانونی این واحد میشود و شروع به زیر سؤال بردن آنها میکند.
خلافکار خشن، «دانيل لوکاس» (نولتي) که تازه از زندان آزاد شده و تصميم گرفته زندگي سالمي داشته باشد، به بانکي در تاکوماي ايالت واشينگتن مي رود تا پول هايي را که در زندان به دست آورده به حسابش بگذارد. اما «ند پري» (شورت) مجرمي تازه کار که قصد سرقت از بانک را دارد، او را گروگان مي گيرد.
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟