هیروتو میاما با وکیل تازه کار هونوکا کونو در تیمی کار می کند که در پرونده های جنایی برای شرکت حقوقی مادارام تخصص دارد. یک روز، دفتر حقوقی درخواستی در مورد پرونده ای دریافت می کند که 15 سال پیش اتفاق افتاده است و در مورد یک حادثه شراب سمی بود...
در منطقه چراغ قرمز سوسوکینو در ساپورو، یک کارآگاه خصوصی (یو اویزومی) به همراه راننده خود تاکادا (ریوهی ماتسودا) در بار مورد علاقه خود الکل می نوشند. در آنجا او یک تماس تلفنی از زنی دریافت می کند که خود را کیوکو کوندو معرفی می کند. زن از کارآگاه می خواهد تا یک کار ساده را انجام دهد...
وقتی ماتسوکو بر اثر قتل می میرد، برادرزاده اش شو به تدریج جزئیات زیادی از گذشته مرموز خود را فاش می کند و متوجه می شود که او نه تنها یک رانده فراموش شده بود، بلکه زندگی بسیار جالب و در عین حال عجیبی داشت...
ماتسوکو، دختری که از شهر کوچکی به توکیو آمده، در تعمیرگاهی مشغول به کار میشود که متعلق به مردی تندخو به نام سوزوکی است. همسر و پسر سوزوکی با ماتسوکو مهربان هستند و او به سرعت با آنها صمیمی میشود.
«جان»، یک مرد آمریکایی، پس از سالها به ژاپن بازگشت تا «آکی»، زنی که در آنجا عاشق او شده بود، را پیدا کند. اما پس از یافتن او، متوجه شد که زندگی آکی پس از ترک جان به سختی و وحشت تبدیل شده است.
کائورو بیماری دارد که مانع از آن شد که وقتی خورشید طلوع می کند بیرون برود. با وجود این بیماری، او عاشق پسری به نام کوجی شد. اگر تصمیم بگیرد به دنبال عشقش برود، به معنای به خطر انداختن جانش خواهد بود...
سه جوان – دو مرد و یک زن – در یک خانه مشترک زندگی میکنند و همهشان عاشق کیتا-کون میشوند؛ آن فرشتهی طبیعی و مرموز که جذابیتش هر بینندهای را مجذوب خود میکند. برای جلوگیری از ورود رقیب جدید، سه نفر «کلوپ ۳۳٪» را تشکیل میدهند و قسم میخورند عشق کیتا را به طور مساوی به سه قسمت تقسیم کنند. در میان درگیریها و رشد شخصی، کمکم متوجه میشوند که در زندگی واقعاً چه چیزی از همه مهمتر است.