برای پایان دادن به همه جنگ: اوپنهایمر و بمب اتمی یک مستند داستانی است که به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه درخشش، غرور و انگیزه بیامان یک مرد ماهیت جنگ را برای همیشه تغییر داد...
داستان فیلم در مورد مردی است که به تازگی به استخدام اداره پلیس نیویورک در آمده است و با همکاران سابق پدرش آشنا می شود و بدنبال دلیل واقعی قتل پدرش است و …
در ونیز پس از جنگ جهانی دوم، پوآرو که اکنون بازنشسته شده و در تبعید خود زندگی می کند، با اکراه در یک جلسه شرکت می کند. اما هنگامی که یکی از مهمانان به قتل می رسد، کارآگاه سابق یک بار دیگر باید قاتل را کشف کند...
زوجی به خاطر مشکلاتی مربوط به سلامتی پسرشان به خانه ای ویکتوریایی در شمال کانکتیکات نقل مکان می کنند، اما به زودی مجبور می شوند با گذشته پرآشوب این خانه و نیروهای فراطبیعی ساکن در آن روبرو شوند ...
هشت زن برای یک مهمانی مجردی در یک خانه مزرعه ای دورافتاده در تپههای کالیفرنیا جمع میشوند. مهمانی آنها خیلی زود با ورود مزاحمان نقابدار که محل را احاطه کرده و شروع به تیراندازی به سمت خانه و مهمانان می کنند، قطع می شود. اکنون وظیفه تِس، یک کهنه سرباز جنگ عراق است که زنان را رهبری کند..
داستان واقعی گروهی نوجوان آمریکایی که برای بدست آوردن تجربه،نظم و هر چیزی که خانواده هایشان تصور می کنند فاقد آن نیستند به خدمه یک کشتی بادبانی پیوسته اند.سفر برای همه آنها ماجراجویی بزرگی به همراه دارد و …
راسل گینز پس از گذراندن 11 سال در زندان، آزاد میشود و تصمیم میگیرد به خانه نزد پدرش، میچل گینز (مل گیبسون) برگردد. در یک نیمهشب پر از راز و رمز، راسل با مابن روبرو میشود...
«جک کامبل» (کيج) مردي است مجرد و معتاد به کار، که اين بخت و فرصت در اختيارش گذاشته مي شود تا ببيند اگردر کنار «کيت» (ليوني)، نامزد قديمي اش مي ماند، چه زندگي اي داشت...
«ویلیام بلیک» (دپ) در دفاع از خود مردی را می کشد و با سرخ پوستی به نام «نوبادی» (فارمر) آشنا می شود که او را به جای «ویلیام بلیک» شاعر انگلیسی می گیرد. «بلیک» فکر می کند سرخ پوست می تواند در سفر طولانی اش به دنیای ارواح، راهنمای او باشد...
در میانه های قرن نوزدهم، کارگران یکی از شهرهای معدنی شمال فرانسه که توسط کارفرمایان خود مورد سواستفاده قرار گرفته اند تصمیم به اعتصاب می گیرند. اما توسط مقامات شدیدا سرکوب می شوند و...
قهرمان سابق مسابقات ناسکار – جنسون ایمز ( استاتام ) – به جرم قتل همسرش به زندان می رود . سرپرست بند زندانی که جنسون در آن به سر می برد محبوب ترین بازی سال را طراحی کرده است : مسابقه ماشین سواری که باید یا بکشی یا کشته شوی! برنده ها از زندان آزاد می شوند. یک مجرم توسط یک رییس زندان مجبور میشود در محبوبترین مسابقه ورزشی شرکت کند. یکمسابقه اتومبیلرانی که البته در آن بیرحمترین و قاتلترین فرد که بتواند بقیه را از دور مسابقات خارج کند برنده میشود و …
یه راننده حرفه ای به پشنهاد دوستش در سرقت از بانک به او کمک می کنند و برای نجات جان دوستان خود در موقع سرقت تلاش می کنند و در اخر خود او دست گیر میشود و به زندان می افتد اما نه در یک زندان معمولی زندانی که تمام خلاف کاران بزرگ و ادم کش ها در ان هستن و یک سری افراد برای خوش گذرانی خود در انجا مسابقات برگرار میکند و با جان زندانیان خشم گین و خون خوار بازی می کنند ….
Danny Trejo بار دیگر بازگشته است تا در بی رحم ترین، خشن ترین ، خونین ترین مسابقه ی اتومبیل رانی تاریخ شرکت کند. بعد از حمله ای برای زندانی کردن یکی از راننده های افسانه ای به نام Frankenstein ، یکی از مامورین نیروهای ویژه Gibson ، تصمیم میگیرد برای دستگیر کردن فرانکشتاین وارد این مسابقه ی مرگ شود و ...
«لوییس تامس» (واکر)، دانشجوی سال اول، تصمیم گرفته در تعطیلات تابستان هم راه برادرش، «فولر» (زان) از این سو به آن سوی امریکا برود. در جاده «فولر» با راننده ی کامیونی که به «راستی نیل» معروف است، شوخی ناجوری می کند، و خیلی زود معلوم می شود که قربانی این شوخی «فولر» قاتلی روانی است...
"کایلا" که عازم سفر به لاس وگاس برای شرکت در جشن خواهرش است، در پمپ بنزین توفق می کند تا با "نیک"، مردی که در اینترنت آشنا شده دیدار کند. "نیک" او را متقاعد می کند تا از جاده ای دیگر برود اما در میانه راه خودرو دچار مشکل می شود و...
چهار دوست آسیایی-آمریکایی با هم پیوند می خورند و حقیقت معنای شناخت و دوست داشتن شما را کشف می کنند، در حالی که آنها در آسیا در جستجوی یکی از مادران متولد شده خود سفر می کنند...
یک مامور بازنشسته نیروهای ویژه به عنوان محافظ یک خبرنگار برای مصاحبه با یک دیکتاتور استخدام میشود. اما در میانه مصاحبه، کودتای نظامی رخ میدهد. خبرنگار و محافظ او مجبور میشوند به جنگل فرار کنند. آنها در جنگل با خطرات زیادی روبرو می شوند و ...
«آن سوی ابرها» داستان برادر (ایشان خاطر) و خواهری (مالاویکا موهانان) را روایت میکند که در منطقه زاغهنشین هند بزرگ شدهاند. زمانی که تارا به اتهام قتل دستگیر میشود، رابطه او با برادرش امیر به بوته آزمایش گذاشته میشود.
یک مادر آمریکایی وارث امپراتوری مافیای پدربزرگش در ایتالیا می شود. او بهعنوان سرپرست جدید کسبوکار خانوادگی، با هدایت مشاور شرکت، به طرز خندهداری باعث شکست توقعات همه به عنوان رئیس جدید کسب و کار خانوادگی میشود...
یک زن بعد از جدا شدن از دوست پسرش که به تازگی ازدواج کرده ، سعی می کند زندگی خراب شده اش را درست کند. اما به طور تصادفی دوست پسرش را در حال خیانت به همسر جدیدش می بیند و این سبب می شود تا بتواند نقاط مشترکی را با همسر او بیاید و دشمنش تبدیل به دوستش می شود. بعد از سومین طلاق، سه زن شکست خرده تصمیم می گیرند انتقام دروغ ها و رویاهایشان را از مرد خیانت کار بگیرند...
کامرون دیاز در این فیلم نقش یک معلم بی ادب، دائم المست و وقیح با نام الیزابت را بازی می کند که به دنبال این است که هر چه زودتر با نامزد پولدار خود عروسی کند و از شغل شریف معلمی و سر و کله زدن با بچه های مدرسه راحت شود! اما نامزدش او را ول می کند و او اکنون به دنبال یافتن یک فرد پولدار دیگر است. الیزابت برای رسیدن به این هدف خود، حاضر است هر کاری بکندد. حتی حاضر است تا بدن خود را برای هر چه بیشتر جذاب شدن، به تیغ جراحان زیبایی نیز بسپارد!
در سئول، شهروندان منطقه لوکس گانگنام با علائم عجیب و ترسناکی روبرو می شوند که آنها را به هیولاهای غیر انسانی تغییر می دهد. تعداد کمی از آنها جان سالم به در برده و امیدوار هستند که بتوانند از این وضعیت نجات پیدا کنند.
داستان فیلم گانگام فیلم اکشنی هست که پیشرفت و توسعه معاملات و املاک از سال 1970تا سال 1973 را نشان میدهد. کیم جونگ دائه و بیک یانگ جی هر دو پدرو مادر خود را از دست داده بودند و برادر قسم خورده هم شدند.اونا در یئونگ دونگ مستقر شدن تا با جمع کردن اشغال (یعنی چیزایی که دور انداخته شده رو جمع می کردن )تو به تونن به حیات خودادامه بدن. وقتی از ان هاخواسته شد که مکان یئونگ دانگ رو تر کنن و همه نقل مکان کنن این دو از هم جدا شدن. بعد از 3 سال یکدیگر رو ملاقت می کنند و هر دو دردو گروه گانگستر قرار می گیرند و ومورد سوء استفاده دیگر گروه ها قرار می گیرند در فیلم گروه های زیادی هستن که با هم دعوا و جنگ می کنن. لی مین هو به اسم کیم جانگ دائه در حال تمیرن حرکات رزمی در مدارس رزمی است
در سال ۱۹۹۰ بنابر دستور رئیس جمهور کره جنوبی همه گروه های تبهکاری تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر می شوند. در این بین فردی به نام چوایک هیون نیز دستگیر می شود که متهم به رشوه دادن برای ساخت هتل ها و مراکز تفریحی و رانت خواری است. همچنین اتهاماتی چون آدم ربایی، ضرب و شتم در پرونده ی او دیده می شود. چوایک هیون که کارمند ساده اداره گمرک بوسان است با سوء استفاده از موقعیت خود در کار های خلاف وارد شده و از اعمال هرگونه قانون شکنی ابایی ندارد...
در دهه ۱۹۲۰ میلادی، در ایالت اکلاهمای آمریکا، در زمینهای قبیله اوساژ نفت کشف شد. این کشف باعث ثروتمند شدن بسیاری از اعضای این قبیله بومی شد. اما مدتی بعد، قتلهای سریالی اعضای قبیله اوساژ آغاز شد. تا اینکه FBI برای حل این معما وارد عمل شد.
بیل کاتینگ قصاب سر دسته آمریکایی ها، حریف ایرلندی خود کشیش والن را که سردسته گروهی ایرلندی به نام خرگوش های مرده است میکشد و آمریکایی ها پیروز میشوند. بعد از گذشت شانزده سال پسر کشیش، آمستردام به نیویورک باز میگردد تا از بیل به خاطر مرگ پدرش انتقام بگیرد...
طي يکي از تمرين هاي نظامي معمولي در پاناما، توفاني در مي گيرد و چهارتن از افراد «سرگرد نيتان وست»، رهبر يک گروه کاماندويي ويژه ي امريکايي، مي ميرند و خودش نيز ظاهرا ناپديد مي شود. براي کشف واقعيت اين ماجرا از مأمور تحقيق دادستاني، «تام هاردي» کمک خواسته مي شود و او پس از بررسي اعلام مي کند که هر چهار سرباز به قتل رسيده اند و «وست» نيز به تلافي کشته شده است...
یک برخورد تصادفی با یک فالگیر باعث میشود که خانواده واکر از خواب بیدار شوند و با بدن یکدیگر عوض شوند، آیا میتوانند با وجود این مشکل، ارتقا، مصاحبه دانشگاهی، قرارداد ضبط و تست فوتبال خود را به دست آورند؟...
سن فرانسيسکو. «کارآگاه نيک کوران» (داگلاس) دل باخته ي «کاترين ترامل» (استون)، مظنون اصلي پرونده ي قتل ستاره ي بازنشسته ي راک «جاني» مي شود. «کاترين» زني ميليونر است و رماني نوشته که در آن جنايتي مشابه قتل «جاني» به دقت توصيف شده است...
کاترین ترمل به همراه ورزشکاری مشهور با اتومبیل به درون دریاچه سقوط می کند. کاترین نجات پیدا می کند، اما ورزشکار که تحت تاثیر مواد مخدر و مشروب قرار دارد می میرد. کارآگاه واشبورن که با سوابق کاترین ترمل آشنایی دارد، او را مسئول مرگ ورزشکار می داند…
دهه ی ۱۹۶۰، محله ی ایتالیایی نشین در منطقه ی برانکس نیویورک. پسر بچه ای به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسایگی نوشگاهی زندگی می کند که پاتوق «سانی» (پالمینتری) و دارو دسته ی مافیایی اش است؛ همان جایی که «لورنزو» (دنیرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد…
بیست سال پس از یک عشق رسواییبرانگیز، یک زوج متاهل وقتی یک بازیگر برای تحقیق برای فیلمی درباره آنها سراغ آنها می آید ، مجبور میشوند با گذشته خود روبرو شوند...