توماس مک اینتری آمریکایی که پس از یک رابطه ناموفق به کامبوج کشیده می شود ، در تجارت جنسی خطرناک و فراگیر کامبوج غوطه ور می شود. در آنجا او عاشق زنی می شود که به او کمک می کند تا کرامت خود را بازیابد...
اخیراً افراد زیادی در زادگاه الکسیس در سن آنتونیو تگزاس ناپدید شده اند. الکسیس یک گزارشگر برتر برای ایستگاه خبری محلی است و شایعاتی مبنی بر اینکه یک قاتل زنجیره ای مسئول ناپدید شدگان است وجود دارد.
فیلمی دربارهی نقاشی رمانتیک و ناامید به نام "عشق" است که در سفر خود برای یافتن خویش، با خوانندهای آشنا میشود و متوجه میشود که عشق و تجارت همیشه سازگار نیستند.
قاضی جائدا کینگ به تازگی شان ساموئلز را به اعدام محکوم کرده است. قاضی باید بر عقل، قدرت و مهارت او تکیه کند تا راهی برای پایان دادن به بن بست پیدا کند...
ربکا، یک معلم، و آدام، یک مدیر تبلیغات، برای برنامه ریزی عروسی یهودی خود هیجان زده هستند، اما زمانی که آدام یک کمپین تبلیغاتی جدید را وارد می کند و مادرانشان با هم ملاقات می کنند ، عروسی و آینده آنها در خطر می افتد ...
گوگرل، یک دختر مهربان و ابرقهرمان، میخواهد همه را خوشحال کند. اما یک نینجای قدرتمند مانع او میشود. حالا گوگرل باید خودش را به یک نینجا تبدیل کند تا بتواند بر این مانع غلبه کند و ماموریتش را کامل کند.
با ظهور مدارک جدید، پروندهای مربوط به چهار سال پیش در اوکلند دوباره باز میشود و دو کارآگاه، ویلیامز و آدامز، مامور میشوند تا حقیقت ماجرای مدل مرحوم، مرسدس را کشف کنند.
در اولین برنامه کمدی ویژه خود، کوین جیمز تورنتون مخاطب را به سفری برای رسیدن به سن بلوغ می برد و در مورد بزرگ شدن به عنوان یک ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا در یک جامعه کلیسایی سختگیر، تلاش برای محبوب شدن در مدرسه و داستان های مرتبط اما شرم آور که همه ما در تلاش برای جا افتادن در پوست خود به اشتراک می گذاریم، صحبت می کند. همه اینها با کمی چاشنی اتوتیون.
نوری و دکر به دلیل تحویل بسته اشتباهی دچار مشکل می شوند. لاکی به کوبرا پول بدهکار است اما متوجه می شود که پدرش به او ارث زیادی داده است. این ارث باعث می شود که لاکی از شر کوبرا خلاص شود و زندگی خود را تغییر دهد.
یک تهیه کننده جوان رادیو برای نجات برنامه ، رئیس خود را که اخیراً جدا شده است، در قرارهای ملاقات زنده برای ملاقات با افراد جدید قرار می دهد. اما به طور تصادفی به یکی از متقاضیان علاقه مند می شود و باید تا کریسمس بین عقل و قلبش یکی را انتخاب کند...