یک جوان سرگردان زمانی که توسط یک گانگستر برای کشتن یک حسابدار استخدام می شود، همه چیز را اشتباهی پیش می برد و از همین رو یک گروه از اراذل و اوباش ها اکنون به دنبال او هستند و سعی دارند کارش را تموم کنند ...
کارآگاه دولی بالاخره از نیروی پلیس بازنشسته می شود. با این حال، در راه خانه، او و شریک زندگی اش جری سگ، سرقتی را در آزمایشگاه برای مونتاژ تراشه ها کشف می کنند...
داستان فیلم درباره زنی به نام يشنس فيليپس می باشد. او در کارخانه لوازم آرایشی به عنوان یک گرافیست مشغول به کار است. محصول جدید شرکت یک کرم ضد پیری است اما زمانی که یشنس به طور اتفاقی درباره عوارض خطرناک استفاده مداوم از این کرم، از زبان دانشمندان و هیئت مدیره کارخانه می شنود، در صدد بر ملا کردن آن بر می آید اما ...
پس از پشت سر گذاشتن تعدادی از بحرانهای شخصی، یک استندآپ کمدی برای نمایشی تک نفره به صحنه بازمیگردد که حاوی نظرات اجتماعی تند و بازتابهای بسیار شخصی درباره زندگی او است...
مردی داغدیده در یک مرکز مراقبتهای بهداشتی مشغول به کار میشود، جایی که با زنی مسن و تلخ دوست میشود و با گذشت زمان، وسواس پیدا میکند که او را با عشق واقعی از دست رفتهاش پیوند دهد...
تام یک وکیل سیاهپوست طبقه متوسط است که به سمت پیشرفت حرکت میکند و مصمم است به «رشته بازندههای مرد رنگین پوست پایان دهد». اکنون خانواده به حومه شهر رفته اند. سال 1973 است، و جامعه سفید زنبق در گرینویچ، کانکتیکات، کاملاً به وعده رویای آمریکایی عمل نمی کند...
داستان فیلم درباره یک خبرنگار آمریکایی است که پس از ناپدید شدن همکار بریتانیاییاش، درگیر ماجرایی پیچیده و خطرناک میشود که او را به پشت پرده آهنین و سازمان اطلاعاتی شوروی سابق میکشاند.
فرانسیس به جرم قتل شوهر آزارگرش در زندان است. اما این زندان شرایط غیرانسانی دارد و زندانیان علیه سیستمی که از آن ها بیگاری می کشد، شورش می کنند. فرانسیس و هم سلولی هایش برای رسیدن به عدالت در این نبرد بی رحم، مصمم هستند...
پادشاه نیکلاس XX آماده است تا بازنشسته شود و تاج و تخت را به پسرش نیک سنت نیکلاس بسپارد. اما نیک فردی است که سبک زندگی مجلل خود در کنار دریا و دوست خود را ترجیح می دهد...
«والر» (نیکلاس کیج) یک جاعل و کلاهبردار بزرگ و ماهر اما به شدت وسواسی و روان پریش است. والر برای اینکه مشکلات روحی روانی اش بر روی حرفه اش تاثیر نگذارد به اجبار تحت مداوای دکتر کلین قرار می گیرد. دکتر کلین برای مداوای او تصمیم می گیرد وی را با دختر 15 ساله اش «آنجلا» که والر تاکنون او را ندیده و از وجودش نیز خبری ندارد مواجه کند. 14 سال پیش، در همان بدو ازدواج، همسر باردار والر او را ترک کرده و بنابراین والر هرگز موفق به دیدن دخترش نشده است. حال آنجلا برای یک تعطیلات کوتاه نزد پدرش می آید. بازگشت او والر را در موقعیت تازه و دشواری قرار می دهد ...