در جنوب سوئد، برخی از کشاورزان زمانی که کنت آلمانی آنها را مجبور می کند تا برای او کار روزانه انجام دهند، دچار مشکل می شوند. اما مردی از تعظیم در برابر کنت آلمانی خودداری می کند.
اوایل دهه 1920 است، درست پس از جنگ جهانی اول. در سوئد، محدودیت های الکل بیشتر از آنچه مردم دوست دارند، سخت است و بنابراین، قاچاق فراوان است. در این شهر کوچک خاص، قاچاق توسط یک مرد اداره می شود که پادشاه قاچاقچیان است. قاچاقچیانی که برای او کار می کنند، سود زیادی نصیب خودشان نمی کنند، اما اگر برای او کار نکنند، به دردسر می افتند.
داستان این فیلم که در یک کوهستان دور افتاده در جریان میباشد و درباره گروهی مسلح میباشد که از یک گروگان و همینطور یک گاو محافظت میکنند. اما طولی نمیکشد که ماجراهای غیرقابل پیشبینی رخ میدهد و
کُنی یک معلم شیمی است که بی گناه به داستان مواد مخدر کشیده می شود و به زندان انداخته می شود. او در آنجا با افرادی آشنا می شود که تجربه جنایی بالایی دارند. آنها از طریق یک تونل مخفی وارد و خارج می شوند و از زندان به عنوان پایگاهی برای تجارت استفاده می کنند...
فلکی پس از اینکه یک مربی بوکس او را می بیند که از مشت هایش برای ترساندن برخی از رفیقان استفاده می کند، یک دانشجوی الهیات برای جمع آوری پول برای یک مرکز جوانان وارد رینگ می شود...
آنا از سوء استفاده های شوهرش خسته شده و حالا به همراه پسر 8 ساله اش فرار کرده و در یک آپارتمان مخفی است. او وحشت و هراس دارد از اینکه شوهرش آن ها را پیدا کند. بهمین دیلیل برای پسر یک مانیتور می گیرد که او را در اتاقش نگه دارد. اما صداهای عجیب و غریبی از مانیتور می آید و...
مارکوس بانکدار عاشق میج رقصنده باله جوانی می شود که در اپرا کار می کند. برای ملاقات با او، او در آنجا کار می کند، اما ماج عاشق اسوالد برگ، ستاره بزرگ اپرا است...
دوستان بامسه در پی زنگوله تندر هستند که او را نیرومند می سازد. ریچارد، روباه مکار، نقشه کشیده تا با قهرمان نمایی جای بامسه را بگیرد و عشق میکلینا را تصاحب کند...
هنریک کارلسون متهم به دزدیدن ۵۰۰۰ کرون سوئد شده است، در حالی که بیگناه است. اما برای محافظت از دزد واقعی که در بیمارستان بیمار است، کارلسون تمام مسئولیت را بر عهده میگیرد.
یک گروه موسیقی جوان از نروژ برای شرکت در قهرمانی ملی راک، سفری هیجانانگیز در جادههای نروژ را آغاز میکنند، سفری که در آن با زمان، پلیس و حتی والدین خود مسابقه میدهند..