یک سفر جادهای ناگهانی، خانوادهای آشفته و از هم پاشیده را برای آخرین بار در کنار بزرگ خانوادهشان دور هم جمع میکند. این سفر، لحظاتی سرشار از همدلی، نشاط و صلح و آشتی را برایشان به ارمغان میآورد.
آلن رنه (۱۹۲۲-۲۰۱۴)، فیلمسازی خلاق و نامتعارف، با ساخت آثاری چون "On Connaît la Chanson" و "Hiroshima Mon Amour"، تأثیری ماندگار بر سینمای اروپا گذاشت.
در دنیایی پر از جرم و جنایت، یک روزنامهنگار در مورد یک داروی مرگبار جدید از یک کارتل بیرحم تحقیق میکند و به هدف آنها تبدیل میشود. جیمی کلود نیز همین وظیفه را دارد که منجر به برخوردی خطرناک با سرنوشتها میشود.
نور، دختری ۲۷ ساله، به طور غیرقانونی به شهر مارسی مهاجرت کرده است. او در این شهر با دوستانی که زندگیهای حاشیهای دارند، از راه جرمهای کوچک امرار معاش میکند و اوقات خود را با شرکت در مهمانیهای پرشور میگذراند.
یک تاجر بریتانیایی که همسر فرانسویاش فوت کرده، برای زنده نگه داشتن یاد او، سرخدمتکار یک عمارت در فرانسه میشود. زندگیاش دستخوش تغییر میشود، چرا که باید با رفتارهای نامتعارف بانوی عمارت و خدمه آنجا کنار بیاید.
پسرکی ده ساله، رویدادهای مه ۱۹۶۸ را در خانهی پدربزرگ و مادربزرگش، پنهان از چشم دیگران، تجربه کرد. او در آن زمان در محاصرهی عموهایش و مادربزرگِ مادربزرگش بود که همگی اطراف یک پناهگاه اسرارآمیز، دور هم جمع شده بودند. این فیلم برگرفته از رمانی به قلم کریستف بولتانسکی است.
پروسپر، رانندهی اوبر شکستخوردهای که با مادرش زندگی میکند، مردی در حال مرگ را که تیر خورده، سوار میکند. او جسد را رها میکند اما چکمههای تمساح مقتول را برمیدارد. با پوشیدن چکمهها، روح کینگ، گانگستری معروف، او را تسخیر میکند. حالا پروسپر و کینگ در یک بدن برای یافتن قاتل کینگ تلاش میکنند.
ایثن ۲۰ ساله به عنوان شاگرد سوارکار، استعداد و علاقهاش را در این رشته کشف میکند و رؤیای آیندهای بهتر را در سر میپروراند. اما با توجه به رقابت شدید و دشواری دستیابی به جایگاه حرفهای در میان سوارکاران، او برای متمایز شدن باید ریسک کند.
ماتیاس بهترین دوستش، فیلیپ، را با خود به یک سفر جادهای با دوچرخه میبرد. آنها با هم، راهی را که یوری، پسر ماتیاس، پیش از ناپدید شدن غمانگیزش پیموده بود، بازخوانی خواهند کرد. یک حماسهی بینظیر که آن دو آن را با مهربانی، شوخطبعی و احساسات تجربه خواهند کرد.
مسابقه تفریحی بیسبال مردان بزرگسال در آخرین روز فعالیت زمین بازی محبوبشان، پیش از آنکه تخریب شود، به دورهای اضافی کشید. با غروب آفتاب که نمادی از پایان یک دوران بود، حس شوخطبعی و نوستالژی در هم آمیخت.
داک و زویی، دو آدمربای نگونبخت، مأمور میشوند تا فردی را در ازای دریافت پول بربایند؛ کاری که در ابتدا ساده به نظر میرسد. اما آنها بهزودی درمییابند که اوضاع پیچیدهتر از این حرفهاست و ناخواسته درگیر یک توطئه سیاسی بزرگ میشوند.
دو دختر ناپدید میشوند. پلیس تازهکار، پل شارتیه، به یک واحد مخفی که یک مجرم را تعقیب میکنند، میپیوندد. پس از اینکه این عملیات با شکست مواجه میشود، شارتیه که از محدودیتهای قانونی ناامید شده، شخصاً به دنبال مجرمان میرود.
یک بازآفرینی مدرن از داستان اورفئو و ائوریدیکه.اپرای "اورفئو و ائوریدیکه" اثر کریستوف ویلیبالد گلوک، داستان اسطورهای اورفئوس، نوازندهی چیرهدست را روایت میکند که پس از مرگ همسرش ائوریدیکه، به دنیای مردگان سفر میکند تا او را بازگرداند.
پس از ۱۵ سال ازدواج پایدار، بازگشت عشق دوران کودکی جولین، زندگی ماری را تحت تأثیر قرار میدهد. ماری به وفاداری همسرش شک میکند و در میانه این بحران عاطفی، به غریبهای کاریزماتیک جذب میشود که به او حس ارزشمندی میبخشد.
فریدا کالو، دختری کوچک اما متفاوت است. او سرشار از شور زندگی و کنجکاوی است و هر چیزی برایش جذابیت دارد. هنگامی که با مشکلات و چالشهای زندگی مواجه میشود، با قدرت تخیل بیحد و حصرش به مقابله با آنها میپردازد.
داستان ما را به جزیرهای میبرد که آیندهای ندارد، چرا که از قبل بخشی از آن زیر آب رفته است. زنی از حدود ده نفر از افراد بسیار سالخورده مراقبت میکند، اما ورود پنج مسافر زندگی آنها را دگرگون میکند...