شاهزاده میخاییل شجاع، حاکم والاچیا، در اواخر قرن شانزدهم بر سختیهای امپراتوریهای عثمانی و اتریشی غلبه کرد تا والاچیا، مولداوی و ترانسیلوانیا را در یک کشور متحد کند...
فیلمی که زندگی سیپریان پورومبِسکو را به تصویر میکشد، از لحظات احساسی قوی برای انتقال شور میهنپرستی و باور او استفاده میکند. این لحظات، که در سرتاسر فیلم پخش شدهاند، به مخاطب کمک میکنند تا به درک عمیقتری از زندگی و آثار او برسند.
در دنیایی پسا آخرالزمانی، یک استاد شمشیرباز به همراه گروهی از مزدوران سابق نظامی، برای نجات بازماندگانی که توسط انسانهای آلوده به بیماری تشنه به خون در بیمارستانی گرفتار شدهاند، وارد بیمارستان میشوند...
هنگامی که عشق واقعی میان دو فرد عاشق و جوان توسط دشمنی خشونت آمیز خانواده آنها تهدید می شود، تنها شانس آنها برای صلح، احضار کدو تنبلی می باشد که به تبع، احضار آن وحشت های بزرگتری را در پی دارد...
یک مرد خانواده وقتی دوباره با دو دوست دبیرستانی خود ملاقات می کند، با شکوه ترین سفرها و گریزهای جنسی روزهای گذشته به یاد آنها می افتند و تصمیم می گیرند همه چیز را در یک شب بازسازی کنند...
رادو، 45 ساله، ثروتمند و مجرد، با دستی قوی، تزلزل ناپذیر و بدون ظلم، تجارت خود را مدیریت می کند. رقبای او اکنون منجر به اتهاماتی علیه او در بازار سهام شده است، که رادو را وادار می کند تا بازی دوران کودکی درب بطری های آبجو را به یاد بیاورد، بازی ای که مستلزم ریسک پذیری، تلاش و مهارت بود...
در دنیای آینده، بشر در شرف نابودی توسط یک ویروس است، پنهان کردن افراد زیرزمینی تنها یک امید دارند، اینکه یک شهاب سنگ با یک درمان احتمالی آنها را نجات دهد...
لیکو، داستانی رومانیایی، یک استعاره بر وضعیت انسانی و زودگذر بودن ماست، یک درس در مورد زندگی و همچنین یک قرن بقا. اکنون که لیکو ۹۲ ساله است، رنج کشیده، دوست داشته، خندیده و گریه کرده است. اینجا قرن گذشته رومانی است که از دید لیکو دیده میشود."