یک یهودی لهستانی در سال 1943 از غتو ورشو فرار کرده و در فرانکفورت به عنوان یک خدمتکار رستوران مشغول به کار است. او در حالی که خود را به عنوان یک فرانسوی جا می‌زند، به فکر انتقام از نازی‌ها است ...
پسر بچه های 11 تا 17 ساله ای که در یک جزیره دور افتاده زندانی هستند. آنها با بدترین شکل ممکن در این جزیره نگهداری می شود هر بار که هر کدام از آنها می خواهد فرار کند توسط فردی به نام ....
وقتی یک تاریخ‌دان هنری یک صلیب باستانی معبد را پیدا می کند، مجبور است با یک گروه غیرمنتظره از ماجراجویان همکاری کند تا به ماموریتی برای کشف رازهای آثار بپیوندد...
این فیلم دومین قسمت از سه‌گانه فیلم‌هایی در مورد مشغله‌های جامعه فرانسوی است و داستان مردی لهستانی را به تصویر می کشد که همسر فرانسوی‌اش قصد دارد از او طلاق بگیرد.
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
آخرین قسمت از سه‌گانه فیلم‌هایی در مورد مشغله‌های جامعه فرانسوی، اینبار داستان در مورد یک مدل است که در میابد همسایه‌اش از تجاوز به حریم خصوصی مردم لذت می برد...
3 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
این فیلم اولین قسمت از سه‌گانه فیلم‌هایی در مورد مشغله‌های جامعه فرانسوی است و داستان زن یک آهنگساز را روایت می کند که با مرگ شوهر و فرزندش دست و پنجه نرم می کند.
استاشک در بیالیستوک زندگی می کند و عضو انجمن جوانان رادیکال است که به اختصار ZMR نامیده می شود. او خود رادیکال نیست، اما تعلق به ملی گرایان به او قدرت و احساس هدف می دهد. انجام دستورات کاریزماتیک...
ساشا مدیریت یک شرکتی را برعهده دارد که سنگ قبر را در قبرستان محلی نصب می‌کند. مشتریان بسیاری که او دارد، همگی تجربه‌ی فاجعه‌های شخصی را پشت سر گذاشته‌اند، اما او پر از بد بینی است. یک روز، دختر چهارده ساله‌ی ساشا ظاهر می‌شود تا او را به زندگی خود بازگرداند...
بر اساس زندگی جون و جنیفر گیبونز، دوقلوهای همسان واقعی که در ولز بزرگ شدند و به دلیل امتناع از برقراری ارتباط با دیگران به جز یکدیگر، به "دوقلوهای خاموش" معروف شدند...
مرد جوانی که به عنوان خانه دار در یک عمارت خالی کار می کند. هنگامی که صاحب آن برای شروع مبارزات انتخاباتی شهرداری خود باز می گردد، مرد جوان با وی پیوند می زند و هنگامی که کمپین وی خراب می شود از او دفاع می کند و زنجیره ای از خشونت را به راه می اندازد...
دسامبر 1981. ماریانا، یک کاتولیک غیور، تصمیم می گیرد از جشن خانوادگی - غسل تعمید کوچکترین نوه، برای آشتی دادن فرزندانش که سال ها با هم درگیر هستند، استفاده کند...
حنیفه و سعید به سختی از جهنمی که داعش بر سر آنها و مردمشان آورد، جان سالم به در بردند. حنیفه از آدم ربایی فرار کرد، اما خواهران کوچکترش به بردگی دولت اسلامی درآمدند. حنیفه مأموریتی را آغاز می کند تا آنها را بیابد و به خانه بیاورد...
مارلنا با یک بحران جدی زناشویی ناشی از اعتیاد همسرش زبیگنیو دست و پنجه نرم می کند. او از طریق اینترنت با برونو نیجریه ای آشنا می شود که حس ارزشمندی و زنانگی مارلین را به او باز می گرداند...
