صبح روز نهم آپریل سال 1940، ارتش دانمارک به حالت آماده باش می رود. آلمانها از مرز عبور کرده و دانمارک با قدرتمندترین ارتش اروپا وارد جنگ شده. در جنوب دانمارک، به جوخه موتور سواران دستور داده می شود تا رسیدن نیروهای کمکی دشمن را به عقب برانند...
هدف دانمارک برای کاهش 70 درصدی انتشار CO2 تا سال 2030 یکی از جاه طلبانه ترین قوانین آب و هوایی جهان است. هزاران جوان دانمارکی تظاهرات کردند و خواستار اقدام عملی شدند. انتخابات اخیر ثابت کرد که سیاست آب و هوای سبز رای می آورد و اقلیم را در سیاست ، در اولویت قرار می دهد....
"فاسی" مردی 43 ساله است که هنوز با مادر خود زندگی می کند. زندگی روزمره او توسط کارهای خسته کننده تکراری سپری می شود. اما با پیدا شدن "آلما" و "هرا"، عادت های قدیمی او به چالش کشیده می شود...
در یک درهی دورافتاده واقع در کشور ایسلند، دو برادر که نزدیک به 40 سال است با یکدیگر صحبت نکرده اند بالاخره مجبور میشوند برای نجات گوسفندانشان که خیلی برایشان عزیز هستند، با هم متحد شوند...
این فیلم دانمارکی درباره ی کریسمس است و در گرینویل اتفاق می افتد. دختری دوازده ساله به نام لوسیا به همراه مادرش کلاودیا و پدرش جولیوس یا همان بابانوئل زندگی می کند...
مورگنس یک پسر خوشحال است که در شهری زندگی می کند که در آن همسایه های عجیب و غریب آنجا را احاطه شده اند ، اما با جدا شدن والدینش همه چیز تغییر می کند. او قصد دارد مهمانی لغو شده سالانه خیابانی را از سر بگیرد تا بتواند خانواده اش را دوباره دور هم جمع کند...
مارکو جیمزسون تنها خواسته اش این است که شهروندی دانمارک را دریافت کند. او مانند یک نوجوان معمولی به مدرسه می رود. یک روز مارکو با جسد یک مرد روبرو می شود و از آن جایی که از وسعت کار های خلاف عموی خود آگاهی دارد، تصمیم می گیرد از محل فرار کند. او به زودی متوجه می شود که علاوه بر خانواده اش، فردی دیگر نیز می خواهد او را درباره ی این ماجرا ساکت نگه دارد...
داستان فیلم در مورد دو دختر نوجوان در شهر کوچکی در سوئد است. «الین» زیبا و مشهور است، اما از زندگی اش خسته شده. «اگنس» هیچ دوستی ندارد و دختری غمگین است، اما بطور مخفیانه با الین رابطه ای عاشقانه دارد و …
یک کمدی با محوریت سوسیس و کالباس. داستان در دو شهر کوچک آمریکاست، روایت دو رویاپرداز ناامید که در تلاش برای ساختن رستوران سوسیس آلمانی با هم متحد می شوند...
جوآنا یک یتیم جوان پرجنب و جوش است که بیش از هر چیز دیگری می خواهد فرزندخوانده شود. وقتی مادر بالقوه جدیدش به یتیم خانه می رود ، اما با باز شدن گوریلی بزرگ وارد می شود ...