منطقه ای پر درخت در شرق ژاپن، در نزدیکی دامنه های کوه فوجی قرار دارد که به آن جنگل انتحاری می گویند. به دلیل اینکه مقصد کسانی است که به دلایل مختلف می خواهند خودکشی کنند بدنام است.پیر و جوان، زن و مردی که به دلایل مختلف می خواهند به آن پایان دهند...
تورا سان می شنود که مادرش هنوز زنده است و برای ردیابی او به توکیو باز می گردد. او متوجه می شود که او یک گیشا است که فقط رابطه کوتاهی با پدرش داشته است. در حین دیدار با خانواده، او عاشق ناتسوکو، دختر یک معلم قدیمی می شود..
پس از پیروزی بزرگ در مسابقات، توراجیرو می خواهد عمه و عمویش را به سفری به هاوایی ببرد تا بخشی از بدهی بزرگ فرزندی را که احساس می کند به آنها بدهکار است بپردازد، اما این نقشه به مشکل می خورد...
فومیکو، مادر دو فرزند و همسر مردی خیانتکار که عزت نفس پایینی از خود نشان می دهد، زندگی خانوادگی خود را با شغل خواب خود به عنوان یک شاعره شریک می کند. شروع حرفه ادبی موفق او همزمان با طلاق و ابتلا به یک بیماری جدی است...
هنگامی که یک وکیل نه چندان درخشان به چیزی برای کمک به پرونده خود نیاز دارد، مجبور است برای شهادت به یک شاهد غیر متعارف تکیه کند. آیا دادگاه با شنیدن شهادت موافقت می کند و آیا در وهله اول شاهد حضور می یابد؟...
میتسوئو که از شغل جدیدش به عنوان فروشنده کفش ناراضی است، به جشنواره ای دعوت می شود و به خواهر یکی از دوستانش معرفی می شود. در همین حال تورا سان در تعطیلات سالانه به یک زن خانه دار مجروح کمک می کند...
پس از ناکامی در یافتن شغل، میتسو در یک جزیره کوچک ماهیگیر می شود و در آنجا به یک پرستار جوان علاقه پیدا می کند. تورا سان که برای بازگرداندن میتسو به خانه اعزام شده است، خودش عاشق زنی جذاب اما پردردسر می شود که به ملاقات پدرش می رود...
پس از برخورد با پسر یاکوزا در حال مرگ و به اصرار خواهرش ساکورا، توراجیرو تلاش می کند تا سبک زندگی ولگردی خود را تغییر دهد و به یک کارگر صادق با شغلی ثابت تبدیل شود....