سه کودک کنجکاو به صورت اتفاقی با یک ماشین زمان تخم مرغ شکل به 65 میلیون سال پیش سفر می کنند و خود را میان تخم های دایناسورها می یابند. اولین چیزی که با آن مواجه میشوند یک تیرکس غول پیکر است که با حیرت به آنها خیره شده است. حالا بچه ها فقط باید منتظر بمانند تا جوجه ها از تخم ها بیرون بیایند تا شاید بتوانند با تخم های خالی راهی برای بازگشت به زمان حال پیدا کنند و تا آن زمان باید با دایناسورها و حیوانات غول آسای ماقبل تاریخ دست و پنجه نرم کنند.
این فیلم داستان زندگی شین جه هیو (Ryu Seung Ryung ) را بیان میکند که استاد خوانندگی (myungchang of pansori ) است او بنیان گذار آموزشگاه pansori بوده که به نام Donggrijungsa شناخته میشده ، او اولین مربی خوانندگی کره بوده که دانش آموز دختر قبول میکرده دانش آموز مورد علاقه اش دختری جوان و فقیر به نام جین چه سون با بازی سوزی است که برای پیشرفتش با تمام توان از او حمایت میکند و ...
چول سو تنها پسر از خانواده ی آشپز معروفی است. او عاشق یونگ هی که یک افسر پلیس است و همچنین خانواده اش هم پلیس هستند می شود. چول سو برای جلب رضایت خانواده ی یونگ هی در آزمون استخدامی نیروی انتظامی شرکت کرده اما هردو خانواده نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از این ازدواج به کار می برند…
این باور وجود دارد که وقتی کسی می میرد روحش به مدت 49 روز در چونگچون یا درعالم برزخ می ماند تا سرنوشت نهاییش مشخص شود، که آیا باید به جهنم برود یابه بهشت و یا دوباره متولد شود. وقتی یی کواک که قاتل اهریمنان است با مرگ گریبان گیر می شود و داخل همین عالم می گردد.
در سال 1909 عده ای برای کشتن فرماندار چین تلاش میکنند اما با شکست مواجه میشوند همچنین در این همین سال مسیر تاریخی چین عوض میوشد، حال 2 مامور پلیس باید رابطه این اتفاق را پیدا کنند...
داستان این فیلم در مورد دختری 29 ساله خلاق و مهربان به نام "Aeja" میباشد ، بعد از اینکه با دوست پسرش به هم می زند ، نزده مادرش بر میگردد ، که بعد ها متوجه میشود دچار بیماری شده است...
نیروهای ویژه کره شمالی ماده انفجاری جدیدی را می ربایند و در نقشه ای برای متحد کردن دو کشور،کره جنوبی را تهدید می کند."ریو" و "لی" دو عضو سازمان اطلاعات کره جنوبی اقدام به تعقیب تروریستها و بازگرداندن محموله می کنند.در همین حین "هین" تک تیرانداز نیروهای ویژه کره شمالی پا به میدان می گذارد و خرابیهای بسیاری به بار می آورد...
داستان یه پسر دبیرستانی به اسم Woo Ki-Myung (جو وون Heart_mi ) که میخواد شگفت انگیزترین و افسانه ای ترین پسر دنیا شه ، از اون طرفم دختری به اسمKwak Eun-Jin (سولی) هست که میونگ رو خیلی دوست داره و دنبال اینه نظرشو جلب کنه
بعد از سقوط امپراطوری هان، چین میان سه پادشاه تقسیم و کشور دستخوش جنگ داخلی شده است. قلمرو پادشاه وی در شمال که توسط کائو کائوی خبیث اداره می شود، قلمرو پادشاهی وو در شرق که سردار سان کوآن در راس آن قرار دارد و ضعیف ترین قلمرو که شو نامیده شده و در غرب قرار دارد.