سه زن جوان اهل آفریقای جنوبی به عنوان محیطبان در پارک ملی کروگر بزرگ آفریقای جنوبی مشغول به کار میشوند و با چالشهای گذشته استعماری این پارک روبرو میشوند.
رامارائو یک کارمند دولتی عادل است که وقتی به نبرد با نقصهای سیستم میآید، قوانین را نقض میکند. زمانی که به روستای خود منتقل میشود، شرایط او را به سفری پرمخاطره میکشاند که در آن با چالشها روبرو میشود و باید با شر مبارزه کند.
کشف یک اسکلت انسان پس از فرو ریختن پل، پروندهی قتلی را که سالها پیش رخ داده بود، برملا میکند. ون شیائویو، دختر مقتول، با کمک پسری به نام منگ چائو، در پی یافتن علت مرگ پدرش برمیآید.
هِدویگ که عاشق بازیهای کامپیوتری است، لباس ابرقهرمانی پدرش را کوچک میکند و او را از ابرقهرمان بودن محروم میکند. پدر هِدویگ، پسرعموی او را به عنوان قهرمان بعدی انتخاب میکند، اما هِدویگ راضی به این موضوع نیست و باید برای اثبات خود کاری کند.
این مستند به زندگی "چیکو خاویر"، مشهورترین رسانه روحگرای برزیل، میپردازد. روایت این مستند بر پایه مصاحبهها با هنرمندان، پزشکان، دانشمندان، منتقدان ادبی، مورخین، محققین و دیگر رسانههایی است که او را دنبال میکردند.
این مستند، نگاهی به پشت صحنه فعالیت دانشمندان و مهندسان پروژه تورس مشترک اروپا (JET) میاندازد. در این مستند، بیننده شاهد تلاشها و موانعی خواهد بود که این افراد در جهت دستیابی به رکورد جهانی در زمینه انرژی هستهای پایدار با آن روبرو هستند.
گذشت زمان، خاطرات شبِ درگذشت مادر را، که درهم شکسته و مبهم بود، در ذهن فرزندان زنده میکرد. میل به یادآوری خاطرات، بار دیگر زخمهای کهنهی یک خانوادهی ازهمپاشیده را تازه کرد.
یک سال پس از مرگ پدرش، لیدیا گیلبرت احساس میکند کاملاً گم شده است - تا اینکه متوجه چیز غیرمنتظرهای میشود: یک فیلمنامه اپرای فضایی که نیاز به بودجهای پرفروش دارد که توسط پدرش نوشته شده است.
یک مدیر بازاریابی در نیویورک برای کمک به عروسی بهترین دوستش به شهر خود باز میگردد. او در این سفر درسی سخت میآموزد و به این نتیجه میرسد که عشق و حمایت خانواده و دوستان از هر چیزی در زندگی مهمتر است.
آنا با آرزوی زندگی بهتر برای خود و دخترش کاتیا، وامی مسکن دریافت میکند. اما اتفاقاتی غیرمنتظره او را در موقعیتی دشوار قرار میدهد که مجبور به زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی خود در جامعهای بیاخلاق میشود.
داستان در دهه ۸۰ میلادی جریان دارد . میکائیل خانواده اجدادی خود را در کوچی سرپرستی میکند و رئیس خاندان محسوب میشود. اما چند تن از اعضای جوان خانواده او را قبول ندارند و با دشمنان همکاری میکنند تا او را نابود کنند...
این مستند شخصی، داستان سایلا، فعال حقوق حیوانات را روایت میکند که در مواجهه با محدودیتهای خود قرار میگیرد. او به مرور زمان درک میکند که دنیای آرمانی که همواره برای آن مبارزه میکرده، هرگز آنطور که تصور میکرده، نخواهد بود.
هنگامی که شهردار هومدینگر گربه رباتی خود میو-میو را به یک موجود فلزی عظیمالجثه و خطرناک تبدیل میکند که فلز میخورد، گشت سگها برای متوقف کردن این موجود از گربهها کمک میگیرند.