روثی یک هتل زیبا و تاریک را از مادرش به ارث برده است. او با دوستانش به هتل میرود تا آخر هفتهای شاد داشته باشند. اما زود متوجه میشوند که در این هتل چیزهای عجیب و وحشتناکی رخ میدهد. روثی نیز با گذشتهای تاریک و خشونتآمیز روبرو میشود که باعث شده است او قدرتهای فراطبیعی داشته باشد...
دختر جوانی به نام هدر به دلیل بروز بیماری خانوادگی، مجبور به زندگی محجوب و خودپرستانهای در حومهی شهر کوچکی میشود. اما هنگامی که او عاشق جانی، یک اسکیتباز جذاب و پردردسر میشود، این رابطه با روح و روان هدر درگیر میشود و هدر باید با حفظ این رابطه، با شکستن تابوهای خود، با حیوان درون خود کنترل پذیر باشد...
در خیابانهای تاریک و غمانگیز شهر Ybor، فلوریدا، سامی اسلیک، محقق خونآشام، با خود عهد می بندد که شهر را از شر ساکنان خونخوارش یکبار برای همیشه خلاص کند...
یک خانم رقصنده و یک جوان جلف به یکدیگر قول دادند که کارشان نمی تواند آنها را از هم جدا کند. اما هنگامی که شهوت و وسوسه در تصویر ظاهر می شود، آنها شروع به زیر سوال بردن عهد خود می کنند...
ممکن است دوستی هیزل و دیزی بر سر پسری به نام جیجی، که جیمی هم صدایش میزنند، به جدال کشیده شود. او مردِ خوشقیافهای از یک کشور دیگر است. اما قلبش را کدامشان به دست خواهد آورد؟...
سیسیلیا متوجه میشود که بازنشستگی آن چیزی نیست که باید انجام شود، بنابراین تصمیم میگیرد به طور غیرمنتظره به دخترش الکسیس که یک تجارت آنلاین هدیه دادن CYBER SANTA را اداره میکند، بیاید. برای بازگشت به بازی، سیسیلیا یک کارآموز می شود.
باله "اسطورهها" با گرد هم آوردن رقصندههایی از دو باله معروف، به بررسی آیینها و اسطورههای گذشته و حال میپردازد. موسیقی این باله توسط توماس بنگالت ساخته شده و با کاوش در اعماق وجود انسان، به ارتباط بین اسطورههای باستانی و باورهای معاصر میپردازد.
گوئنت پالترو، بازیگر مشهور، در سال ۲۰۱۶ در یک پیست اسکی در یوتا با یک بازنشسته چشمپزشک به نام تری سندرز برخورد کرد. پالترو ادعا کرد که سندرز مقصر این برخورد بود، اما سندرز ادعا کرد که پالترو مقصر بود. این پرونده حقوقی در سال جاری برگزار شد و در نهایت هیئت منصفه پالترو را بیگناه تشخیص داد.
هدر برای رساندن خاکستر عشق قدیمیاش به بیشاپز کاو، به سفری میرود که در آن با گذشته و چالشهای درونی و بیرونی خود روبرو میشود و زندگی آرامش مختل میگردد.