دختری هفده ساله که به آفتاب حساسیت دارد، زندگی منزویای را سپری میکند. او شبها برای نواختن گیتار بیرون میرود و پسری را که تحسین میکند، ملاقات میکند. با شکلگیری رابطهی عاشقانهشان، او بیماری خود را از پسر پنهان میکند که این موضوع باعث ایجاد تنش در رابطهی نوپای آنها میشود.
دو مبلّغ مذهبی پس از مشاهدهٔ یک قتل، فرار میکنند و به کلبهٔ دو آدمکش قراردادی بازنشسته پناه میبرند. آنها موافقت میکنند که به این زنان کمک کنند، اما امنیت آنها تنها با اسلحههای این آدمکشها تضمین میشود.
کاترین پار، همسر ششم پادشاه هنری هشتم، در غیاب پادشاه که در جنگ خارجی به سر میبرد، به عنوان نایب السلطنه انتخاب میشود. پادشاه با بازگشت به کشور، به شدت بیمار و دچار توهم میشود و کاترین برای حفظ جان خود در برابر او به مبارزه میپردازد.
در یک شهر کوچک در داکوتای جنوبی، زمانی که یک پیراهن نادر از پیراهنهای روح لاکوتا وارد بازار سیاه میشود، سرنوشت افراد طرد شده و غریبههای محلی بهشدت و به شکلی خشونتبار به هم گره میخورد.
کولتون و کایل، دو دوست صمیمی، وقت خود را در رودخانه و درهٔ محلی میگذرانند. ویتنی نیز به دنبال آرامش به همین دره میآید تا بنویسد و نقاشی کند. اما بعد از ترک شدن توسط دوستش، او ناگهان ناپدید میشود.
شرکت «پرستیژ موزیک» که توسط حلمی توپالاوغلو تأسیس شد، در دههٔ ۹۰ ستارههای مهمی را به موسیقی ترکیه معرفی کرد. این فیلم، زندگی واقعی ستارههایی مانند اوزجان دنیز و ماهسون قرمزیگُل را در این شرکت روایت میکند.
آدل، زن جوانی است که پس از کشته شدن همسرش، ژان، در جنگ جهانی اول، شدیداً تحت تأثیر قرار گرفته و در ناامیدی کامل، برای بازگرداندن او به جادوی سیاه روی میآورد.
تقریباً چهار دهه پس از اینکه مایک از تیمش اخراج شده بود، به دانشگاه قدیمیاش باز میگردد تا دوباره با ضربهای که زندگیاش را متحول کرد، روبرو شود. در حالی که از نظر جسمی آسیب دیده، مورد تردید قرار گرفته و تقریباً از پا افتاده است، او برای آخرین فرصت میجنگد تا به پایانی که همیشه در رؤیای خود میدید، برسد.
در روستایی در انگلستان، یک خبرنگار و یک مکانیک گرد هم آمدهاند و به موشگیری گوش میدهند که نقشهی هوشمندانهی خود را برای فریب دادن و شکار کردن موشها شرح میدهد.
داستان درباره زنی است که به دلیل شغلش در پاریس، تصمیم میگیرد برای محافظت از خود و دخترش که دارای ناتوانی یادگیری است، به رم سفر کند. در رم، او با ماریا مونتسوری، بنیانگذار یک روش آموزشی جدید، آشنا میشود و امیدوار است که این روش بتواند به دخترش کمک کند.
پس از مرگ مرموز لیلیت در یک ساختمان بلند، بازماندگان که گرفتار رازهای گذشته خود هستند، با دروغها و رفتارهای عجیبشان، این سؤال را مطرح میکنند که چه کسی لیلیت را کشته و قربانی بعدی کیست.
یکی از شهرهای ثروتمند و پیشرفته جهان، علیرغم افزایش سطح دریا و طوفانهای شدید، تصمیم گرفت با صرف میلیاردها دلار، منطقهای جدید و تجاری با برجهای شیشهای را روی خاکریز و در ارتفاع سطح دریا بسازد. این تصمیم در تضاد با خطرات تغییرات اقلیمی بود که سایر مناطق را تهدید میکرد.
تلاشهای بیهوده یک خانواده بزرگ برای گرفتن یک عکس خانوادگی، زمانی به رویا تبدیل میشود که مادربزرگ ناپدید میشود و یکی از دختران برای یافتن او تلاش بیامیدی میکند.