مارسل، تاجر بلژیکی متاهل، به کودکان خیابانی رومانی گرایش دارد. همسرش، ماریلنا، به خاطر حفظ زندگی مشترک، این وضعیت را تحمل میکند. اما با ورود سیمونا که با مواد مخدر و روشهای جدید به تجربیات ج.ن.س.ی. مارسل اضافه میشود، زندگی آنها آشفتهتر میشود. در نهایت، ماریلنا از روی حسادت، سیمونا را طرد کرده و تصمیم به جدایی از مارسل میگیرد.
بر اساس کتاب برنده جایزه، "شانسی در جهان" داستان واقعی الهامبخش پسری با استعداد است که باید از والدین foster بدرفتار خود فرار کند تا سرنوشت باورنکردنی خود را محقق کند.
هنگامی که ازدواج یک قاضی سرشناس فرو میپاشد، وی باید دربارهی پروندهای که در آن یک پسر جوان به نام آدام، اهدای خون را به دلایل نامعلوم قبول نمیکند، تصمیم بگیرد…
تراویس که از رئیس بدخلق خود به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت در مقابل او بایستد. او که تا آن زمان همواره بخشنده بود، این بار تصمیم گرفت که گیرنده باشد و برای رسیدن به هدف خود، از هیچ کاری حتی دزدی از یک زن دریغ نکرد.
در حدود یک سال در آکادمی میهاما حضور داشته است، یوجی کازامی به نظر می رسد جای خود را در مدرسه پیدا کرده است، اما ناگهان تصمیم می گیرد تا در CIRS ارتقاء پیدا کند. پس از مشورت با JB در مورد نیت خود، هر دو به طور کامل اسناد یوجی را بررسی کرده و رویدادهای بزرگ شدن او را برای تعیین اینکه آیا شغل برای او مناسب است یا خیر، تجزیه و تحلیل می کنند. در همین حال، بدون اطلاع دو نفر، دختران میهاما برخی از اسناد پاره شده در اتاق یوجی را کشف می کنند. پس از بازسازی کاغذها، آنها داستانی را که یوجی را به مردی که امروز هست تبدیل کرده است یا شاید شکسته است، کشف می کنند. با این حال، آنچه که فکر می شد تاریخ است، تاکنون او را تعقیب کرده است و زنجیرهای گذشته شروع به کشیدن او به سمت تاریکی می کند.
داستان تکان دهنده یک مرد با استعدادهای فوق العاده که در پس زمینه رویدادهای دهه پنجاه توتالیتر قرار دارد. جان میکولاسک، یک گیاه شناس، عمر خود را به مراقبت از بیماران اختصاص داده است با وجود موانع بزرگی که در زندگی شخصی و عمومی خود با آنها روبرو بوده است. او که در آغاز قرن بیستم متولد شده است، شهرت و محبوبیت زیادی به دست می آورد به خاطر تشخیص و درمان بیماران با استفاده از گیاهان. او نه تنها مردم فقیر را درمان می کند، بلکه بسیاری از افراد مشهور و قدرتمند، از جمله رئیس جمهور چکوسلواکی، آنتونین زاپوتوکی، را نیز به عنوان بیمار خود دارد. اما...
این داستان، روایتی عمیق، امیدبخش و در عین حال سنگین از دوران رشد کودکی است که در اواخر دهه ۱۹۳۰ در کشور لتونی زندگی میکند. محور اصلی داستان، شکلگیری شخصیت و رابطه این کودک با دنیای اطرافش است که مخاطب را به تفکر وامیدارد.
مرال هشت ساله که به شهر جدیدی رفته، در مدرسه جدیدش برای دوستیابی با مشکل مواجه است. او با موشی به نام پیپیپ دوست میشود و او را به اردو میبرد. پیپیپ به مرال کمک میکند تا دوست پیدا کند.
این فیلم نگاهی خارقالعاده دارد به زندگی زوج میانسالی که خیلی زود مرد متوجه میشود همسرش به نوعی سرطان دچار شده است ، اکنون او تمام تلاش خود را برای همسرش میکند ، اما…
الکسیا و ماتیاس قرار است ازدواج کنند. اما الکسیا با دیدن کارت ویزیت برنامهریز عروسی، به ماتیاس بله میگوید، در حالی که نمیداند برنامهریز عروسی، معشوقهٔ ماتیاس است. این شرایط، ماتیاس را در موقعیت سختی بین همسر آینده و معشوقهاش قرار میدهد.
آنتوان بسون که زنش میریام از او طلاق گرفته یک مرد خوب است. او مسئول حراست یک بیمارستان است و از سوی همکاران و رئیسش مورد احترام قرار میگیرد. علاوه بر این او پدری نمونه و دوستی خوب برای پسر یازده ساله هست. او تصمیم میگیرد به شهری که همسر و دخترش در آن زندگی میکنند نقل مکان کند، و از همینجا مشکلاتش شروع میشود و...