برنده 1 جایزه ساعات پربیننده همچنین دریافت 9 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
قاتلی سریالی در شوروی تعدادی نوجوان را به قتل می رساند. پلیس برای کشف راز این پرونده دست به کار شده است دولت مردان کمونیستی موانعی در پیگیری آن ایجاد می نمایند. ولی در نهایت قاتل که کمونیستی خوش نام میباشد ، دستگیر شده اما با مداخله این عوامل آزاد می گردد...
"جین" خواننده کلاب شبانه کار خود را از دست می دهد."رابین" مامور معاملات املاک در جستجوی یک همسر برای همراهی اش به کالیفرنیا است."جین" به آگهی او پاسخ می دهد و...
برنده 7 جایزه اسکار. همچنین 23 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوانهای مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام میزند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابانهای عربستان میرود...
استادی به نام "قدرت" که دارای مهارت های معنوی بود، نتوانست فرزند خود را که جن زده شده بود نجات دهد. قدرت پس از بازگشت به روستای خود، باید پسر یاسمین را که همنام پسر متوفی اوست، از بدنش خارج کند...
نگاهی به زندگی دختری که به دلیل نداشتن جذابیت همه او را در مدرسه مورد تمسخر قرار می دهند.او تلاش می کند تا با پدر و مادری بی مسئولیت،برادری باهوش،خواهری جذاب و مشکلات خود کنار بیاید...
داستان فیلم در مورد یک کارخانه زیرزمینی تولید سلاح های جنگی در بلگراد، طی جنگ جهانی دوم است. بعد از پایان جنگ جهانی، فروشنده ای که در بازار سیاه سلاح ها را به پارتیزان ها می فروشد، خبر اتمام جنگ را به کارگران کارخانه نمی دهد، و آن ها به تولید ادامه می دهند. سال ها بعد، آن ها از پناهگاه زیرزمینی خود بیرون می آیند و ...
فرشته ای به زمین می آید تا روحی که می تواند به جنگی بی انتها در بهشت پایان دهد را بدست بیاورد.تنها یک کشیش سابق و دختری کوچک می توانند او را متوقف کنند...
پسری در تولد نه سالگی اش هدایای بسیاری را دریافت می کند.دو هدیه در ابتدا به نظر کم ارزش می آیند،گنجه ای قدیمی از برادر و یک سرخپوست پلاستیکی از بهترین دوستش.اما این دو هدیه تبدیل به هدایایی جادویی می شوند و...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 9 جایزه دیگر.
«اندرو شپرد» به اواخر اولین دوره اش بعنوان رئیس جمهور ایالات متحده نزدیک می شود. او همسرش را از دست داده و با دختر جوانش زندگی می کند. انتخاب شدن او در دوره بعدی نیز حتمی است، تا اینکه عاشق زنی بنام «سیدنی الن وید» می شود و رقیبش فرصتی برای کنار زدن او پیدا می کند...
”جین واتسن” (دپ)، یک مرد معمولی، هنگام بازگشت از مراسم خاکسپاری همسر سابقش به “آقای اسمیت” (واکن) و “خانم جونز” (مافیا) برمیخورد که دخترش را میربایند و به او اسلحهای با شش گلوله و یک کارت رمزگشا میدهند و خط سیر “فرماندار گرانت” (میسن) را در اختیارش میگذارند و به او میگویند که تنها ۷۵ دقیقه فرصت دارد فرماندار را بکشد اگرنه دخترش را خواهند کشت. در این فاصله “واتسن” ـ بی آنکه “آقای اسمیت” و “خانم جونز” با خبر شوند ـ باید به هر ترتیبی که شده فرماندار را از نقشه این سوء قصد مطلع سازد...
سالهای آخر دهه ۱۹۳۰. “هنری یانگ” (بیکن) بزهکار خردهپائی را که خیال فرار داشته، به زندان آلکاتراز میفرستند و برای تنبیه، به حبس انفرادی محکوم میکنند. حداکثر زمانی که ظاهراً برای این تنبیه در نظر گرفته شده، نوزده روز است ولی “هنری” در تاریکی، سرما و تنهائی مطلق، سالها در آنجا سر میکند و در حالی که عقلش زائل شده، آزاد میشود و بلافاصله کسی را که مسئول چنین عذابی میدانسته، به قتل میرساند. “جیمز استمفیل” (اسلیتر) وکیل تازه کار و جوانی است که میخواهد ثابت کند مقصر اصلی آلکاتراز بوده و “هنری” نباید اعدام شود…
«کيت» (رايان)، دختر امريکايي، باخبر مي شود که نامزدش، «چارلي» (هاتن) در سفري تجاري به پاريس دل باخته ي يک دختر فرانسوي شده است. بنابراين او خود را به پاريس مي رساند تا نامزدش را دوباره به دست بياورد. اما در عوض با يک دزد فرانسوي به نام «لوک» (کلاين) آشنا و آرام آرام به او علاقه مند مي شود...
“لوآن جانسن” (فایفر)، زنی سی و چند ساله بیوه، با سابقه کار در نیروی دریائی آمریکا که اکنون بی کار شده، توسط “هال” (دزوندزا)، دوست قدیمیاش، برای کار در دبیرستانی دولتی در محله غرب نیویورک دعوت میشود. در نخستین روز کلاس متوجه میشود که متمردترین و شرورترین بچههای مدرسه در کلاس او هستند. آنان معلم قبلی را فراری دادهاند و سه چهار معلم دیگر نیز تنها یکی دو روزی دوام آوردهاند. اما “لوآن” تصمیم میگیرد که بر آنان غلبه کند…
«دکتر هلن هادسن» (ویور)، روان شناس، نتیجه ی سال ها مطالعه و تحقیقاتش را درباره ی قاتلان زنجیره ای در یک کنفرانس اعلام می کند. پس از پایان کنفرانس، در دست شویی دانشکده مردی به نام «داریل لی کالم» (کانیک جونیر) به او حمله می کند اما جان سالم به در می برد و «داریل» نیز به زندان می افتد. «دکتر هادسن» که از آن پس به بیماری ترس از فضای باز مبتلا شده، خود را در منزل حبس می کند و …
امروزه برخی از شکارچیان سالخورده ایتالیا، داستان محلی لوسیانو را به یاد می آورند. لوسیانو همچون یک مست سرگردان در دهکده ای دورافتاده در منطقه به نام توشیا زندگی می کرد...
مارلنا با یک بحران جدی زناشویی ناشی از اعتیاد همسرش زبیگنیو دست و پنجه نرم می کند. او از طریق اینترنت با برونو نیجریه ای آشنا می شود که حس ارزشمندی و زنانگی مارلین را به او باز می گرداند...