بر اساس رمان برنده جایزه جان مکگاهرن، نویسنده ایرلندی مشهور جهانی، "تا بتوانند به طلوع خورشید رو کنند" یک یادآوری زنده از طبیعت، بشریت و زندگی است که در یک جامعه روستایی ایرلند در دهه 1980 اتفاق میافتد.
داستان حول محور دو خواهر، کلر و جیمی، میچرخد. کلر با رازهایی در گذشته و رابطه پیچیدهای با خواهر معتادش دست و پنجه نرم میکند. با ترک خانه توسط جیمی و نزدیک شدن به روز عروسی کلر، تنشها و مشکلات این دو خواهر به اوج خود میرسد. در نهایت، هر دو خواهر مجبور میشوند با حقایق تلخ و پنهانی روبرو شوند که زندگی آنها را به طور کامل دگرگون میکند.
بنجامین شاینبرگ، پزشک آرژانتینی، پس از وقوع یک انفجار تروریستی در کشورش، تصمیم میگیرد به اسرائیل سفر کند. در این سفر، او در زمان سفر خواهد کرد و به دورههای تاریخی گذشته این کشور خواهد رفت.
داستان زنی جوان است که برای رسیدن به زندگی بهتر با مردی ثروتمند ازدواج میکند اما پس از مدتی عاشق دیگری میشود و در تلهی این ازدواج گرفتار میآید. او برای رهایی از این وضعیت، به فکر قتل همسرش میافتد.
یک فعال سیاسی سابق که سالهاست فراری است، در حالی که به عنوان بارمن کار میکند، با گذشتهاش روبهرو میشود؛ زمانی که یک فرد ناشناس و مسلح برای انتقامجویی به سراغ او میآید.
یک زن پلیس که قصد دارد از همسرش جدا شود و در شغلش پیشرفت کند، به طور اتفاقی با ماشین خود به شوهر مستش میزند. ترس از عواقب این حادثه، او را وادار میکند تا از محل حادثه فرار کند و مرتکب جرم فرار از صحنه تصادف شود.
داستان، درام عاشقانهای است که در محیطی خاص (آسانسور یک هتل) اتفاق میافتد. تضاد بین موقعیت اجتماعی دو شخصیت اصلی (پسر آسانسور سوار و معشوقه سرمایهگذار) و انتخابهای دشوار زندگی، از جمله مواردی است که در این داستان به تصویر کشیده میشود.
یک بنگاهدار به ظاهر باکلاس در یک شهر کوهستانی کوچک، زمانی که مردی کاریزماتیک با دستور رئیس مرموزش پدیدار میشود، به عنوان فردی الکلی با رازی تاریک شناخته میشود...
در سال 1993 میلادی، در کشور بوسنی و هرزگوین، قطاری مسافربری در جریان عملیات پاکسازی قومی توسط نیروهای شبهنظامی متوقف شد. در این میان که نیروهای شبهنظامی بیرحمانه اقدام به خارج کردن غیرنظامیان بیگناه از قطار میکردند، تنها یک مرد از میان پانصد مسافر شجاعت به خرج داد و در برابر آنها ایستادگی نمود.
رادیکا، یک کارآموز روزنامهنگاری، در پی کشف راز مرگ مشکوک رانندگانی است که در روگذر دور برگرد غیرقانونی میزنند. اما در جریان تحقیقات، خود او به مظنون اصلی تبدیل میشود.
داستان فیلم درباره یک معلم و دانشآموز است که در حادثهای تلخ جان خود را از دست میدهند. همسر معلم برای فرار از غم این حادثه به کشور دیگری سفر میکند و در آنجا با گذشته خود روبرو میشود. همزمان، خواهر دانشآموز نیز با مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکند. این فیلم به بررسی غم از دست دادن عزیزان و تلاش برای ادامه زندگی پس از این اتفاق میپردازد.