در دوران جنگ در بوسنی، ̎مایکل هندرسن̎ فرستادهٔ ویژهٔ یکی از شبکههای تلویزیونی بریتانیائی همراه تصویربردارش، و تهیهکنندهاش در ̎وکووار̎ مستقر هستند و گزارشهائی را از سقوط شهر برای شبکهشان میفرستند. ̎وکووار̎ زیر آتش توپخانهٔ نیروهای دشمن است که در تپههای اطراف موضع گرفتهاند. ̎هندرسن̎ به یتیمخانهای برمیخورد که در خط مقدم جبهه قرار گرفته و مدام در معرض آتشبازی دشمن است. او از شرایط وحشتناکی که بچهها در آن گرفتار آمدهاند، گزارشهائی تهیه میکند و در آنها از جوامع بینالمللی میخواهد که بچهها را به مکانهائی امنتر انتقال دهند. اما تداوم بیتفاوتی عمومی به این وضعیت باعث میشود دیگر نتواند به بیطرفی حرفهایاش پایبند بماند و تصمیم میگیرد به هر ترتیب که شده یکی از بچهها را مخفیانه از آنجا خارج کند و به انگلستان ببرد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین دریافت 3 جایزه دیگر.
یک فیلم خود سرگذشت نامه ای درخشان از پاتر که پیش از این استعدادهای چند گانه ی خود را در سینما بروز داده بود. تانگو، استعاره ی رابطه ای است که زمینه ی تأملات گوناگونی را فراهم می آورد و پاتر به تماشاگر فرصت فراوانی می دهد تا درباره ی جنگ قدرت در رابطه ی هنری و رمانتیک فکر کند.
خواهران سونگ، روایت زندگی واقعی این خواهران را از سال ۱۹۱۱ تا ۱۹۴۹ به تصویر میکشد. به دلیل ازدواج این خواهران با مهمترین افراد تاثیر گذار در تاسیس جمهوری خلق چین، خانواده آنها را به کانون اصلی تصمیمگیریهای مهم تاریخ مدرن چین تبدیل کرد.
هلن از شرکتی که کار می کند اخراج می شود. اکنون دلشکسته راهی آپارتمانش می شود که در آن با دوستش جری زندگی می کند. داستان فیلم دو حالت مختلف پیدا می کند: یکی حالتی که هلن به موقع به مترو می رسد و دیگری زمانی است که مترو را از دست میدهد...
بر اساس رمانی به نام “تجدید حیات نوشته پت بارکر” این فیلم به روایت داستان دو سرباز در جنگ جهانی اول پرداخته است که یکی از آنها به دلیل مشکلات احساسی به تیمارستان منتقل شده است …
داستان فیلم بر اساس زندگی "استیو پرفونتین" (جرد لتو)، دونده ی دو استقامت در المپیک می باشد. وی در ایالت اورگان زندگی می کرد و در جوانی مرگ سراغش آمد...
"کلاریسا دالووی" در یک صبح زیبا برای خرید گلهای مهمانی شب خود به بیرون از خانه رفت.در همین زمان مرد جوانی در لندن از استرس ناشی از انفجار بمب رنج می برد."پیتر" از هند باز می گردد و از طرفی "کلاریسا" به زمان جوانی خود بازمی گردد و...
«ویلیام پریش» (هاپکینز) مردی است بسیار ثروتمند و ذی نفوذ که یک امپراتوری چند رسانه ای جهانی را سرپرستی می کند. او یک شب علایم سکته ی قلبی را در خود احساس می کند و مردی اسرارآمیز و بیگانه به نام «جو بلک» (پیت)، که در اصل ملک الموت است، به دیدار او می آید…
"هامبرت هامبرت" پروفسوری بریتانیایی است که برای تدریس به آمریکا می رود.او اتاقی را در خانه "شارلوت هیز" اجاره می کند.اما او به محض دیدن دختر 14 ساله ی او "دولارس" جذب او می شود."هامبرت" با اینکه از مادر او متنفر است با او ازدواج می کند چون این تنها راه نزدیک شدن به "دولارس" است …
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
زندگی چهاردهمین دالایی لاما که در کودکی برگزیده می شود تعلیماتی در خور شأن مذهبی اش می بیند، نومیدانه اشغال سرزمینش به دست چینی ها را نظاره می کند و سرانجام جلای وطن را ترجیح می دهد…
«رائول» (شاهرخ خان) کارگردان یک گروه رقص و آواز است. او با یکی از رقاص های گروهش بنام «نیشا» (کاریشما کاپور) رابطه دوستی قوی ای دارد. نیشا طوری رفتار می کند که انگار فقط یک دوست ساده برای رائول است، اما در قلبش او عمیقا عاشق رائول می باشد…