اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
داستان در مورد دختر فقیری است که باید بین دو پسر که یکی از آن ها دوست دوران کودکی اش است و دیگری پسری ثروتمند اما حساس می باشد، یکی را به عنوان عشق زندگی اش انتخاب کند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
لندن. «عمر» (وارنک)، جوانی پاکستانی الاصل، اجازه پیدا می کند که یکی از لباس شویی های از کار افتاده ی عمویش (جعفری) را بچرخاند. او با یکی از هم شاگردی های سابقش به نام «جانی» (دی لوییس) برخورد می کند و آرام آرام میان این دو رابطه ای عاطفی شکل می گیرد ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
"جورج" پس از رهایی از زندان به دنبال یک کار جدید می گیرد اما گذراندن مدت زیادی در زندان آوازه اش در دنیای زیرزمینی تبهکاران را کم کرده است.تنها کاری که او توانسته پیدا کند رانندگی برای "سیمون" دختری زیبا است که.....….
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
پرووانس، دهه ي 1930. «اوگولن سوبيران» (اوتوي) به کمک توطئه اي که با عمويش، «سزار» (مونتان) طرح کرده بود، در کسب و کار پرورش گل به موفقيت رسيده است. او دل باخته ي «مانون» (بئار)، دختر «ژان دو فلورت»، (مزرعه داري که طي اين توطئه به خاک سياه نشست و مرد) شده است.
میشل ییپ یک پلیس و استاد هنرهای رزمی می باشد . وقتی که میشل ییپ به همراه 2 افسر دیگر به تعقیب و گریز اراذل و اوباش از توکیو به هنگ کنگ می پردازند وارد عملیاتی خطرناک از جمله بمب گذاری می شوند که ...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
دانشمندى به نام « آندره » ( هديسن ) راهى براى انتقال ماده از جايى به جاى ديگر، از طريق تجزيهى آن به اتمهاى مجزا، توسط « دستگاه انتقال » مخصوصش اختراع مى كند. تا اين كه در جريان آزمايش، اتمهاى او با اتمهاى جسم مگسى كه به طور اتفاقى همراه او وارد دستگاه شده، درهم مى آميزد. « آندره » با ظاهرى نيمه مگس از دستگاه بيرون مى آيد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
«ادي فلسن» ( نيومن )، معروف به «دي فرزه»، بيلياردباز و «تيغي زن» سابق، جواني به نام «وينست لاريا» ( کروز ) را زير پر و بال خود مي گيرد و به او آموزش مي دهد...
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
"جوئی تای" جوان با استفاده از خشونت بی اندازه، به ریاست مافیای چینی در نیویورک دست می یابد. "استنلی وایت" پلیسی کهنه کار مسئول محله چینیها می شود. هر دو مصمم هستند تا قوانین قدیمی حاکم را بشکنند...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 25 جایزه دیگر.
در دست شویی ایستگاه قطار، یک پسر بچه ی ایمیش به نام «ساموئل» (هاس)، شاهد قتل یک مأمور پلیس می شود. «جان بوک» (فورد)، مأمور رسیدگی پرونده، از طریق او می فهمد که قاتل ها مأموران پلیس بوده اند و در درگیری با آنان زخمی می شود. حالا «جان» برای حفظ جان پسر و مادرش، «ریچل» (مگیلیس)، آنان را به روستایشان در پنسیلوانیا می برد …
مأمور مخفي، «ريچارد چنس» (پيترسن) سوگند مي خورد تا انتقام همکارش، «هارت» (گرين) را بگيرد که در آخرين روزهاي خدمتش، پيش از بازنشستگي، در جريان پي گيري پرونده ي باند جعل اسکناس هاي بيست دلاري به سرکردگي نقاشي به نام «اريک مسترز» (دافو)، کشته شد.
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
در سال 1880،چهار مرد که با هم سفر می کنند وارد شهر "سیلورادو" می شوند.آنها که به همراه هم خطرات زیادی را پشت سر گذاشته اند،با تبهکاران شهر جنگیده و در نهایت آرامش و ثبات را به شهر باز می گردانند...
“تام داب” شهروند نیویورکی پس از وارد شدن پسرش “ند” توسط یک گروهبان شرور به ارتش، ناخواسته جزئی از انقلاب آمریکا می شود. او تلاش می کند پسرش را پیدا کند و در نهایت در این راه تصمیم می گیرد برای آزادی مردم مبارزه کند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 25 جایزه و نامزد دریافت 24 جایزه دیگر.
"چارلی پارتانا" آدمکشی است که برای یکی از بزرگترین سندیکاهای جنایتکار دنیا کار میکند.بدون اطلاع او،سندیکا "ایرین واکر" را استخدام می کند تا شخصی را به قتل برساند.اما وقتی آن دو عاشق یکدیگر می شوند همه چیز پیچیده می شود...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
سال 1959. «اینگمار یوهانسون» (گلانسلیوس) در آستانه ی بلوغ قرار دارد و مادرش (لیدن) مریض و پدرش در سفر است. او را می فرستند تا مدتی را نزد «عمو گونار» (وون برومسن) بگذارند، اما آن جا احساس بیگانگی می کند و دوری از سگش را تاب نمی آورد. با این حال آرام آرام به محیط خو می کند.