وقتی یک دختر تلفنی و راننده اش از شهر می گذرند تا شروعی جدید پیدا کنند، قبل از اینکه جنایاتشان آنها را نابود کند، باید حقیقت را در مورد یکدیگر بیاموزند.
در یک روز زمستانی، مردی پس از فرار ببر از باغ وحش و اخراج از خانه دوست دخترش، بیخانمان شده و در حین کار به عنوان راننده موقت، با دوست دختر قدیمیاش ملاقات میکند.
وقتی آلیس تصمیم می گیرد هر هفته یک مترادف برای عشق به مدت یک سال پست کند، ناخواسته موجی ملایم را در شبکه اجتماعی خود ارسال می کند و بیشتر از آنچه تصور می کرد در مورد روابط کشف می کند. 52 Words for Love با ترکیب مصاحبههای مستند با درام روایی، مراقبهای طنزآمیز در مورد معنای دست و پنجه نرم کردن با هوسهای صمیمیت ارائه میکند.
کیت، یک دلال ازدواج ، توسط یک پادشاه استخدام می شود تا عروس مناسب پسرش را پیدا کند. با این حال، با گذشت زمان، او متوجه می شود که عاشق شاهزاده شده است...
جک، قمارباز اینترنتی ساکن نیویورک، شیفته ی "اسکارلت" - یک دختر وب کم از سانفرانسیسکو - میشود. این وسواس زمانی به اوج خود میرسد که خیال به واقعیت تبدیل میشود و جک اسکارلت را در یک خیابان بارانی چینیtown میبیند.
هری با پسرش به روستای کوچک هارماکتو نقل مکان می کند که اساساً فقط از یک کلیسا، یک گورستان و یک مدرسه و تا آنجا که چشم کار می کند برف تشکیل شده است. او مجبور می شود همسرش را ترک کند و مسیر جدیدی در زندگی پیدا کند...
در سال 2123، بوداپست به شهری ویران و تهی از هرگونه حیات تبدیل شده بود. زوج جوانی که در این شهر ویرانه زندگی میکردند، هر روز برای تأمین غذا و بقای خود میجنگیدند.
پدرو، ماریا و پائولو سه نوجوانی هستند که با مشکلات دوران بلوغ دست و پنجه نرم می کنند. آنها در خانه با مشکلات خانوادگی مواجه هستند، اما وقتی پدربزرگ پدرو به خانه آنها می آید، زندگی آنها تغییر می کند. پدربزرگ مردی مهربان و دلسوز است و به آنها کمک می کند تا مشکلات خود را حل کنند...
پس از یافتن بهترین جانشین برای حمل فرزندشان، زوج خوشحال متوجه میشوند که دختربچه آنها در خطر ربوده شدن است، زیرا متوجه میشوند که جانشین تا چه اندازه حاضر است برای حفظ فرزند خود تلاش کند.
مردی که به اشتباه به قتل همسرش متهم شده است، پس از آزادی از زندان، تلاش می کند تا بیگناهی خود را ثابت کند. او با یک وکیل جوان همکاری می کند تا حقیقت را کشف کند...
هنگامی که یک قاضی سختگیر در طول طوفان برف در یک کافه گیر می کند، با دو نفر روبرو می شود که در مورد آنها قضاوت می کند و می فهمد که حقیقت همیشه آن چیزی نیست که در ظاهر دیده می شود ...