چهار هنرمند نوجوان از دست پلیس فرار میکنند و در یک مدرسه قدیمی متروکه پنهان میشوند. اما آنها متوجه میشوند که این ساختمان توسط یک گروه شیطانی استفاده میشود...
مربیان اردوگاه تابستانی کاجتپه در حال آمادهسازی محوطه برای شروع فصل هستند. در حین آمادهسازی، دختری مرموز پس از شبی خونین وارد اردوگاه میشود. موجوداتی نیز او را دنبال میکنند.
سیمون، کارگر ۳۰ سالهای است که در یک مزرعهی ویران در حومهی فرانسه زندگی میکند. او وقت خود را صرف مراقبت از خواهرش استل میکند که در نتیجهی یک بازی کودکانه به شدت معلول شده است. سیمون از گناه و افسردگی رنج میبرد. اما او راه خروجی میبیند و به نیروهای فرازمینی به عنوان وسیلهای برای آزاد کردن خود و خواهرش از زندان بدنشان اعتماد میکند...
پدر به عنوان یک لامپ روشن می شود، دختر بزرگتر قدرت فوق العاده ای دارد، دختر کوچکتر می تواند نامرئی باشد، مادربزرگ شناور است و پسر فوق العاده باهوش است. قطعا این خانواده اهل دنیای دیگری هستند.
فیلمی که مضمونی از روان هراسی دارد. این فیلم یک آزمایش روانی ممنوع را به تصویر میکشد که یک فرآیند «رفتن» به دنیای جنون است که هدفش «انقلاب معنوی» است...
خانواده ای برای گذران تعطیلات تابستانی خود خانه ای زیبا را اجاره میکنند که قیمت بسیار مناسبی دارد اما آنها خبر ندارند مسئول آنجا در تمام خانه دوربین های جاسوسی کار گذاشته و لحظات خصوصی آنها را در دارک وب به صورت آنلاین پخش میکند و...
در یک شهر حومه ای، اتفاقات مرموزی برای ساکنان رخ می دهد. آنها توسط قاتلان واقعی و فراطبیعی شکنجه می شوند و داستان هایشان در هم تنیده شده و شبی پر از وحشت و گریزناپذیر را ایجاد می کند.
نوجوان مهربانی به نام دیلن هنگام اسکیت برد سواری به پاپ استاری مشهور به نام ببی برخورد می کند، وقتی که ببی برای کمک التماس می کند دیلن از شدت تعجب زبانش بند میآید. ببی از دست کسی در حال فرار میباشد و جایی برای پنهان شدن ندارد. دیلن به او کمک میکند و او را به خانه ی بهترین دوستش می برد و …
گرت یک ستاره در حال ظهور یوتیوب است. شل یک طرفدار عمیقاً احساسی است. زمانی که آنها یک رابطه عاشقانه را آغاز میکنند، او مجبور میشود به این سوال پاسخ دهد که آیا باز کردن زندگی خود به روی غریبهها در دنیای آنلاین دعوت به اجتماع و نجات است یا به دنبال کردن، وسواس و جنون...
دیکا نگران رفتارهای عجیب پدرش است که به نظر میرسد به تمرین طلسم ثروتاندوزی مشغول شده است. او و دوستانش برای یافتن سرنخهایی درباره این موضوع، به کوه کاوی میروند.
مادربزرگ خانواده در منطقه ممنوعه چرنوبیل، با پورههای آب همبستگی میکند، رژیم غذایی پر از قارچهای توهمزا میخورد و ادعا میکند که شخصاً ۱۲ سرباز اساس را در طول جنگ جهانی دوم با چاقو کشته است...
مانامی توسط خونآشامهای تشنهی خون دستگیر میشود و به هتل آنها برده میشود، جایی که زندانیان را به عنوان وعدههای غذایی آینده نگهداری میکنند. وقتی یک قبیله خون آشام از ترانسیلوانیا مداخله می کند، به همه آنها دستور داده می شود تا شریکی برای زنده ماندن پیدا کنند.