خانواده ای به مزرعه ای در زادگاه مادری نقل مکان می کنند. یکی از بچه ها روشن بین است و به همراه خواهرش شروع به کشف رازهایی می کنند که در مزرعه اتفاق افتاده است...
دو مرد در حالی که یک جسد بینشان قرار دارد، در لانه مخفی یک قاتل سریالی بنام «جیگسا» به هوش می آیند. آن دو باید از قوانین مشخصی پیروی کنند و کارهای خواسته شده را انجام دهند، تا از این بازی مرگبار که برایشان تدارک دیده شده، زنده به در آیند.
«جک کرو» (وودز)، سر دسته ی سرسخت و خشن یک گروه حرفه ای خون آشام کش است که از طرف کلیسا حمایت می شود. پس از شکار نه خون آشام به دست گروه، سرکرده ی قوی و بسیار خطرناک خون آشام ها، «والک» (گریفیث)، به مهمانی شبانه ی خون آشام کش ها حمله می کند و محبوبه ی «جک»، «کاترینا» (لی) را می گزد و همه ی افراد او، جز دستیارش، «مونتویا» (بالدوین) را می کشد…
بیست و پنج سال پیش در دانشگاه پندلتن، یکی از استادان پس از کشتن شش دانشجو به زندگی خودش هم خاتمه داده است. حالا، زمانی که یک رشته قتل های مرموز در دانشگاه اتفاق می افتد، یکی از دانشجویان به نام «ناتالی» به این نتیجه می رسد که این قتل ها بر اساس «افسانه ی شهری» پندلتن رخ می دهند.…
شب کریسمس است و توری فقط میخواهد مست شود و مهمانی کند، اما وقتی یک بابانوئل روباتیک در یک فروشگاه اسباببازی در آن نزدیکی غوغا میکند و در شهر کوچکش کشتار گستردهای را آغاز میکند، او مجبور به نبردی برای بقا میشود...
داستان فیلم درباره ی دختر جوانی به نام مارگوت است. او که به دیدار خویشاوندان خود در مزرعه ای کوچک میرود به همراه چند نفر از دوستان خود درحال تهیه مستندی درباره ی خانواده ی خود است. اما او متوجه میشود که فعالیت های مرموزی درون مزرعه درحال رخ دادن است...
میلدرد مویر، روانشناس دوستداشتنی، عمل جراحی پلاستیک را که ناموفق میشود، نمیپذیرد و از همه کسانی که در گذشتهاش او را به خاطر ظاهرش عذاب میدادند، انتقام میگیرد...
وبلاگ نویس کالی و دوستانش برای شناور سالانه خود به سمت رودخانه می روند،مهمانی آنها مرگبار می شود زیرا یک نیروی ماوراء الطبیعه شوم آنها را در کشمکش مرگ و زندگی فرو می برد و آنها را مجبور می کند با ترس های خود روبرو شوند...
"جزیره جکپات - بازگشت کومانتونگ" به گسترش وسواس و تردید در مورد یکی از ترسناک ترین خدایان جنوب شرقی آسیا ادامه می دهد. واقعاً چه کسی پشت این چهره شیطانی و هیولایی پنهان شده و اسرار وحشتناکی را در اختیار دارد؟...
تال 17 ساله به تازگی با پدر و مادرش به یک شهر کوچک نقل مکان کرده است، زیرا مادرش آنجا شغل جدیدی در پلیس محلی پیدا کرده است. پس از کشته شدن وحشیانه یک دانش آموز در یک مهمانی که تال در آن شرکت کرده بود ، او به یک شاهد اصلی تبدیل می شود...
زن جوانی پس از رها شدن در قبرستانی که در پارچهای با نمادهای شیطانی پیچیده شده بود، سعی میکند ریشههای خود را پیدا کند، اما وقتی به پاسخها نزدیکتر میشود، یک روح بدخواه به او میگوید که آنجا را ترک کند...
نه دوست دبیرستانی یک اردوی پنج ساله در یک جنگل دارند. همه آنها رازهایی دارند. معلم علوم قدیمی آنها یک بمب ساعتی را به هر یک از آنها می بندد. کشتن یکی به دیگری زمان می دهد. آخرین آنها فرصت زندگی پیدا می کند...
وقتی پدر رهبر فرقه کارما، دبیرستانی، او و مادرش را در یک جنگل دورافتاده به دام می اندازد، او باید از یک سری آزمایشات روانی جان سالم به در ببرد تا او را برای یک مراسم عجیب و مرگبار آماده کند...
زندگی برای پل در شهر کوچک و باتلاقی خود غیرمعمول است. وحشت های شبانه مکرر برای او اوج هیجان بود. با این حال، زندگی او پس از مشاهده یک تراژدی ناگفتنی و وحشتناک برای همیشه تغییر می کند ...