میکا در تابستان به مزرعه بازمی‌گردد و یک اسب سفید وحشی که به نظر او یک "تک‌شاخ" است را در جنگل پیدا می‌کند. او با یک جوان مرموز که قصد رام کردن این حیوان را دارد، معامله می‌کند...
ماه زمین به دلیل یک نیروی مخرب ناشناخته به شکل هلال دائمی درآمده است. دانش‌آموزان کلاس E دبیرستان متوسطه Kunugigaoka باید با چالش معلمشان برای نجات زمین از نابودی مقابله کنند...
"سرمان" کشاورزی‌ست که برای خرید و فروش به شهر موهنجو دارو می رود. شهر توسط یک ارباب خشن و پسرش کنترل می شود. "سرمان" جان دختری را که دریک مهلکه گیر کرده بود نجات میدهد و آنها کم کم به هم علاقه مند میشود. اما مشکل اینجاست که آن دختر در آستانه ازدواج اجباری با پسرِ ارباب شرور شهر می باشد...
بو تنها فرزند والدین ثروتمند است و به یک مدرسه خصوصی در سوئیس می رود. وقتی تعطیلات شروع می شود، او ربوده می شود و دنیای ثروتمند، امن و منزوی اش زیر و رو می شود...
با یک راز وحشتناک دست و پنجه نرم می کند که ضربان قلب شما را تندتر می کند! دشمنان اصلی باشگاه Winx، جادوگران Trix، با پوره شیطانی Politea متحد می شوند و متوجه می شوند که برای یک بار برای همیشه شکست دادن پری ها و شکست ناپذیر شدن، بسیار کم نیاز است: یک مروارید پنهان در اعماق اقیانوس بی نهایت. ! به همان اندازه قدرتمند، مروارید...
"لاک پشت های نینجا" که در نیویرورک هستند ، خود را برای مقابله با دشمن سرسخت خود ،"تی سی آر آی" آمده می کنند."دکتر باکستر استاکمن" که بر روی پروژه ی طوفان اوزونی برای دشمن لاک پشت ها کار می کند ، در حال آماده سازی مقدمات حمله ای آسمانی و بزرگ به نیویورک می باشد. حال "آپریل اونیل" خبرنگار به کمک 4 لاک پشت قصد دارند مانع از وقوع این حمله ناگهانی به نیویروک شوند و …..
داستان درباره دختری است که تابستان را با پدربزرگش می‌گذراند و در این مدت به کمک پدربزرگش، اسبی آسیب‌دیده را تیمار می‌کند. آنها در این مسیر می‌آموزند که عشق و اعتماد می‌توانند هر زخمی را التیام بخشند.
داستانی در پشت صحنه از اینکه چگونه برخورد بینش، تصمیمات بد خلاقانه، عدم علاقه و آب و هوای واقعاً بد تولید فاجعه بار فیلم بدنام The Island of Dr. Moreau (1996) را تحت تأثیر قرار داد...
وقتی سارقان به قلعه فرانکنشتاین حمله می‌کنند، دوستان نوجوان بیبی و تینا به دنبال دزدان می‌گردند و یک برنامه برای نجات مزرعه‌ی همسایگان راه می‌اندازند...
وقتی همسرش مریض میشود، پدری خوش‌نیت در برابر آتش‌ها شجاعت می‌کند و به جایی میرود که تا به حال مردی نرفته است - بازار مو - تا موهای دخترش را قبل از شروع مدرسه ببافد...
