فیلم بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شدهاست. حسین سبزیان یک عاشق سینما وارد خانوادهای میشود و خود را محسن مخملباف معرفی میکند. در پایان فیلم مخلملباف واقعی پیدا میشود و سبزیان در دادگاه میگوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زدم. ....
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
«آناییس نین» (د مدیروس) که هم راه شوهر بانکدارش «هوگو گیلر» (گرانت) به پاریس آمده، سعی دارد رساله ای در دفاع از «د.ه. لارنس» منتشر کند. او که حوصله اش از دوستان شوهرش سر رفته، توجهش به «هنری میلر» (وارد) جلب می شود که در آپارتمان کثیف و نمور دوستش، «آزبرن» (اسپیسی) زندگی می کند وسعی دارد نویسنده بشود…
شیکاگو. «هنری» (روکر)، پس از چند سال زندان به جرم قتل مادر خیابان گردش در سن چهارده سالگی، آزاد می شود. در ظاهر کاری به عنوان نابودکننده ی حشرات می یابد؛ اما در عین حال به کشتن افراد ناشناس، به خصوص زنان، با استفاده از ابزار مختلف، مثل چاقو، اسلحه، طناب و حتی دستانش، و بدون داشتن انگیزه ای مشخص، ادامه می دهد.
داستان غم انگیز "وینسنت ونگوگ" با تمرکز بر روی برادرش "تئودور" که از کارهای "وینسنت" پشتیبانی می کند به تصویر کشیده می شود. همچنین فیلم دید زیبایی از مکانهایی که او نقاشی کرده به بیننده می دهد...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 38 جایزه دیگر.
«بنجامين سيگل» (بيتي) ـ معروف به «باگزي» ـ از طرف دار و دسته هاي مافيايي مأمور باج گيري منطقه ي کاليفرنيا مي شود. «باگزي» در هاليوود رفته رفته به يکي از چهره هاي شاخص محافل سرگرمي ساز تبديل مي شود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
در اواخر قرن هفدهم،”آقای دو سنت کلمبو” متوجه می شود که در مدت غیبتش همسرش را از دست داده.در غم از دست دادن همسرش،او خانه ای کوچک در باغش ساخته و زندگی اش را وقف موسیقی و دو دخترش می کند.شایعاتی درباره او و موسیقی اش پخش شده و حتی به دربار “لویی چهاردهم” می رسد و …
در اواخر تابستان سال ۱۸۹۰،”وینسنت” به منطقه ای نزدیک پاریس تحت نظر دکترش نقل مکان می کند.کمتر از هفتاد روز بعد او به عفونت زخم گلوله از دنیا می رود.فیلم ۶۷ روز آخر زندگی او را مورد بررسی قرار می دهد…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
«کریستوفر کلمب» اعتقاد دارد که کره ی زمین گرد است و برای دستیابی به سرزمین های بکر و ثروتمند باید در اقیانوس به طرف غرب حرکت کرد. سرانجام در سوم اوت سال ۱۴۹۲، «کلمب» با سه کشتی «پینتا»، «نینیا» و «سانتا ماریا» رهسپار دریا و کشف قاره ی نو می شود...
این فیلم فساد پلیسها هنگ کنگ را بتصویر میکشد. در این بین لی راک زندگی خود را میگذراند و از آن لذت میبرد. ولی تلاش برای کسب رتبه بالاتر انسانها را از یکدیگر دور میکند
برنده 1 جایزه گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
آخرین فیلم از سه گانه "الیور استون" درباره ویتنام داستان دختری روستایی را روایت می کند که از رنج ها و سختی های جنگ و دوران پس از آن جان سالم به در برده است...
«رودی» همیشه از اطرافیانش شنیده است که او برای ورود به دنیای فوتبال آمریکایی خیلی کوچک است. اما او تصمیم می گیرد بر خلاف گفته ی دیگران برای رسیدن به رویایش، یعنی بازی در تیم نتردام تلاش کند...
برنده 7 جایزه اسکار. همچنین 82 جایزه و نامزد دریافت 49 جایزه دیگر.
داستان واقعی مقطعی از زندگی اسکار شیندلر (لیام نیسون)، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. اسکار شیندلر در ابتدا با استفاده از شرایطی که جنگ فراهم آورده بود، یهودیان را به عنوان کارگر برای کارخانه اش انتخاب میکند تا پول کمتری برای استخدام کارگر داده باشد و درآمد بیشتری بدست آورد. او نیز مانند سران حزب نازی فردی فرصت طلب و اهل عیش و نوش است. او به طور پیوسته در تلاش است تا با سران نازی ارتباط برقرار کند تا در این شرایط بیشترین نفع را ببرد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 9 جایزه دیگر.
«جاش وایتس کین» (پومرانک) مثل هر پسربچه ی عادی امریکایی به بیسبال علاقه دارد، تا این که یک روز با پدرش (مانتنیا) شطرنج بازی می کند و از او می برد. او که در مسابقات واشینگتن اسکوئر، استعداد زودرس و نامعمولی از خود نشان داده با آدم پر جنب و جوش و تیغ زنی به نام «وینی» (فیش برن) آشنا می شود که «شطرنج سریع را به او یاد می دهد...
يوتا، سال 1957. «کارولاين وولف» (بارکين)، زني تنگدست و مطلقه، همراه با پسرش، «توبي» (دي کاپريو) براي امرار معاش امريکا را زير پا مي گذارند. وقتي کوشش هايش به جايي نمي رسد، با «دوايت هنسن» (دنيرو)، مردي ظاهرا مهربان و زيادي رمانتيک ازدواج مي کند. اما «دوايت» مردي مستبد از کار در مي آيد که مدام با «توبي» دعوا دارد...
تومستون آريزونا، سال 1879. «وايات ارپ» (راسل) که به تازگي کار کلانتري داج سيتي را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر مي شود. «وايات» تصميم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگي آرامي را شروع کند، ولي با مزاحمت هاي کابوي ها و ورود «داک هاليدي» (کيلمر) ـ دوست قديم «وايات» ـ به شهر، کار به جدال در اوکي کورال مي کشد...