آماندا به اجبار، وظیفهی مراقبت خاص از همکلاسی جدید خود، لارس، که مبتلا به سندرم داون است را به عهده میگیرد. این داستان برگرفته از کتاب پرفروش نروژی نوشتهی ایبن آکرلی است.
هِدویگ که عاشق بازیهای کامپیوتری است، لباس ابرقهرمانی پدرش را کوچک میکند و او را از ابرقهرمان بودن محروم میکند. پدر هِدویگ، پسرعموی او را به عنوان قهرمان بعدی انتخاب میکند، اما هِدویگ راضی به این موضوع نیست و باید برای اثبات خود کاری کند.
کوسه کوچولو، محبوبترین ماهی دریا، با آهنگهای جذابش دلها را تسخیر میکند. اما استاریانا، خوانندهای حسود و مغرض، طمع قدرت موسیقی او را به جان میاندازد و نقشهای شوم برای دزدیدن آن طراحی میکند.
یک مدیر بازاریابی در نیویورک برای کمک به عروسی بهترین دوستش به شهر خود باز میگردد. او در این سفر درسی سخت میآموزد و به این نتیجه میرسد که عشق و حمایت خانواده و دوستان از هر چیزی در زندگی مهمتر است.
یک زوج جوان پس از ازدواج با مشکلی جدید روبرو میشوند: خرخر کردن زن در خواب که خواب شوهر را مختل میکند. این چالش، تصویری از فداکاریها و تعهدات لازم برای یک ازدواج پایدار را به نمایش میگذارد.
توریاما یوکینا بالاخره به دانشگاه مورد علاقه خود برای تحصیل در رشته علوم راه میابد. او برای قبولی در این دانشگاه سخت درس خواند. با این حال، دانشگاه آنطور که او تصور می کرد نیست. او به "کِی" علاقه دارد و به همین دلیل انگیزه ای برای پیوستن به باشگاه پرواز مردان دارد که در مسابقه ای به همین نام رقابت می کند. واضح است که یوکینا می خواهد با کی دوست شود، اما ...
"کریسمس آنجلا" داستانی طنز، دلگرمکننده و احساسی است که در دهه 1910 در ایرلند اتفاق میافتد و قدرت خانواده و میل کودکانه برای امن، گرم و دوستداشتنی بودن همه در کریسمس را به تصویر میکشد....
هنگامی که یک خبرنگار مخفیانه به عنوان یک معلم خصوصی می رود تا اطلاعات درونی یک شاهزاده پلی بوی را دریافت کند، او درگیر دسیسه های سلطنتی می شود و در نهایت عشق پیدا می کند - اما آیا او می تواند دروغ خود را حفظ کند؟
هنگامی که شهردار هومدینگر گربه رباتی خود میو-میو را به یک موجود فلزی عظیمالجثه و خطرناک تبدیل میکند که فلز میخورد، گشت سگها برای متوقف کردن این موجود از گربهها کمک میگیرند.
شاهزاده لو، وارث تاج و تخت پادشاهی لوسبرا، زندگی بیخیالی را سپری میکند و با شوخیهایش اوقات خانواده و دوستانش را تلخ میکند. با این حال، طبق افسانهها، زمانی که او به 18 سالگی برسد، با اژدهای شرور افسانهای روبرو خواهد شد و مردم سرزمین میانه را نجات خواهد داد. با وجود این پیشگویی، او خطری قریبالوقوع را باور ندارد و ترجیح میدهد خواهرش، شاهدخت افسونشده (جی آلپارون) و همه کسانی که در کاخ کار میکنند را دست به سر کند.
مکس، پسری که به دلیل مشکلات مالی به روستایی نقل مکان میکند، با کمک پسرعمو و یوتیوبر محلی، مزرعهای برای پرورش تخممرغ راهاندازی میکند، اما با چالشهای صنعت تحت سلطه شرکتهای بزرگ روبرو میشود.
مارگریت و مارگو هر دو 12 ساله هستند و هر کدام خانواده، دوستان، مشکلات و دوران خاص خود را دارند. با این تفاوت که مارگریت در سال 1942 و مارگو در سال 2020 زندگی میکنند. ناگهان، یک صندوق جادویی اسرارآمیز آنها را به دوران یکدیگر میفرستد.