اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
مایک کرسجس، یک معلم آموزش و پرورش ورزش فوتبال در یک دبیرستان به همراه دانشآموزان ویژهی خود به نام Space Camp سفر میکند. این برنامه تا آن زمان به عنوان برنامهای برای دانشآموزان علوم و ریاضی پیشرفته شناخته شده بود و برای دانشآموزان ویژه قابل دسترس نبود. در این سفر، مایک با مشکلات مالی، آمادگی دانشآموزان برای سفر، مقابله با زورگویی و تحقیر دانشآموزان دیگر و … روبرو میشود...
هنگامی که یک پدر چهل ساله مطلقه متوجه می شود که باید تحت عمل جراحی قرار گیرد که توانایی پرداخت آن را ندارد، طی 4 روز آینده، خود را مجبور می کند تا با زندگی ای که برای طولانی ترین مدت از آن جدا شده، کنار بیاید...
کری بلکفورد (بوث) برای موفقیت حرفه ای خود به عنوان برنامه ریز رویدادها در شهر نیویورک زندگی می کند ، اما زندگی او یک لحظه پس از یک تصادف ناخوشایند رانندگی در طوفان برف تغییر می کند. کری رنج می برد ...
ماجرای شخصی جوان بهنام فانا که از یک خانوادهی نجیبزاده است ، او که به تازگی نامزد شاهزاده کارلو ولیعهد پادشاهی لولمه در آمده است ، بعد از این که کشور درگیر جنگ با آماتسویان میشود ، ازدواجش را به بعد از پایان جنگ موکول میکند ، اما…..
کمی قبل از سال نو، بوریا حافظه خود را از دست می دهد و تنها سرنخی که می تواند کمک کند کتیبه Z.G است. که روی دستش کشف می کند. همزمان سروان پلیس برای حل مشکلات شخصی تلاش می کند.
پیر دولین ، رقصنده مشهور ، برنامه خود را با عنوان "کلاسهای رقص" به شهر زادگاه خود ، یافا ، برمی گرداند تا اسرائیلی های یهودی و فلسطینی را به رقص و وا دارد...
علی، یک مرد رمانتیک ناآرام و ادا، یک هنرمند ، در شهرهای بندری صنعتی ترکیه وارد ماجراجویی میشوند، به این امید که با یافتن کشتیای که علی تنها در رویاهایش دیده، از روال خفقانآور زندگی روزمره خود فرار کنند...
هنگامی که اریک و مارشا رابطه طولانی مدت خود را قطع می کنند، اریک روزنامه نگار می تواند به خوبی آن را تحمل کند. او هنوز همسفر دیرینه سگش گیب را دارد و رئیسش، خانم اندروز، می خواهد او را به لندن بفرستد تا دفتری باز کند...