داستان فیلم درباره گروهی از دوستان قطبی است که برای دزدیدن فهرست بد بچهها به یک ماجراجویی خطرناک در مناطق یخزده میروند. این فیلم انیمیشنی با ترکیب طنز و هیجان، تصویری متفاوت از سنت نیکولاس را به نمایش میگذارد.
جکسون پس از درگذشت خواهرش، مسئولیت نگهداری از برادرزادهاش هارمنی را بر عهده میگیرد. او امیدوار است با استفاده از سرمایه هارمنی، بارش را از ورشکستگی نجات دهد. در همین حال، پدر جدا افتاده هارمنی با هدف گرفتن حضانت او و تصاحب سرمایه، به زندگی آنها بازمیگردد. هارمنی نیز دوری از مادرش و به خصوص فقدان لحظات دلنشین خواندن با او در تعطیلات را به شدت احساس میکند.
داستان درباره دنیایی است که موسیقی در آن وجود ندارد. دُراِمون و دوستانش برای بازگرداندن موسیقی به زمین تلاش میکنند و ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکنند.
جک، آشپزی که برای یافتن مواد اولیهی خاص به سراسر دنیا سفر میکند، باید یاد بگیرد تا به صورت گروهی کار کند تا بتواند در یک مسابقهی آشپزی پیروز شود. این مسابقه میتواند به او کمک کند تا آبروی از دست رفتهاش را پس از یک اشتباه در دستور پخت، بازیابی کند.
داستان درباره پسربچهای است که میتواند با نقاشیهایش اشیا را زنده کند. وقتی بزرگ میشود و خودش را به دنیای واقعی میآورد، با چالشهای زندگی واقعی روبرو میشود.
گروهی از خلافکاران در شب هالووین به دنبال ارتکاب جرم هستند، اما به جای موفقیت، با یک دشمن قدرتمند و ماورایی مواجه میشوند که انتقام کارهای بد آنها را میگیرد.
الهام گرفته از یک داستان واقعی؛ ماجراجویی جذاب یک پنگوئن گمشده که از یک نشت نفت نجات پیدا میکند و زندگی یک ماهیگیر دلشکسته را دگرگون میکند. آنها به زودی به دوستان غیرمنتظرهای تبدیل میشوند که حتی اقیانوس پهناور نمیتواند آنها را از هم جدا کند.
گروهی از دوستان که هر کدام یک دیجیمون همراه دارند، باید با مسئولیتهای جدیدی که بر عهدهشان گذاشته شده است، کنار بیایند. در این میان، فردی ادعا میکند که اولین انسانی است که با یک دیجیمون شریک شده است و این ادعا ماجرایی جدید را برای آنها رقم میزند.
کالی، سگ باهوشی که نقش قهرمان داستان را بر عهده دارد، به همراه فلو، بهترین دوستش، و دوستان جدیدش، هنری، کلئو و پیپای کوچک، توله سگ جک راسل تریر، درگیر پروندهای مرموز میشوند. ناپدید شدن چند سگ اصیل، آنها را بر آن میدارد تا با هم متحد شده و به دنبال کشف راز این اتفاق عجیب برآیند.
گرو، لوسی، مارگو، اديث و اگنس عضو جدیدی به نام گرو جونیور را به خانواده خود میپذیرند که قصد دارد پدرش را آزار دهد. گرو با دشمنی جدید به نام ماکسیم لی مال و دوست دخترش والنتینا روبرو میشود و خانواده مجبور به فرار میشوند...
پدری پسرش را به ماموریتی مرگبار میفرستد، با آگاهی کامل از اینکه این ماموریت میتواند خودکشی باشد. پسر علیرغم آگاهی از خطر، به خاطر کشورش این ماموریت را میپذیرد.