دانشآموزان سال آخر دبیرستان، در آخرین سال تحصیلی خود، باید برای کسب دیپلم خود تلاش کنند و همچنین در مسابقات المپیک زمستانی بین مدارس، که رقابتی نفسگیر است، به پیروزی دست یابند.
تونی، مادری تنها، پنج فرزندش را بزرگ میکند. این وظیفه، همچون شغلی تماموقت، وقت او را پر میکند. او علاوه بر این به آوازخوانی مشغول است و بیست سال پیش، آهنگی موفق را روانه بازار کرده بود. اکنون که دو فرزند ارشدش آماده رفتن به دانشگاه میشوند، تونی با این پرسش روبروست که پس از ترک خانه توسط تمامی فرزندانش، چه خواهد کرد؟
یک قاتل حرفه ای که فکر می کرد دوران کاری اش به پایان رسیده، وقتی از طرف شرکت برای آموزش یک قاتل جوان و با استعداد به نام ویلبورگ فراخوانده می شود، هیجان زده شده و دوباره به کار بازمی گردد.
جوآن دیگر عاشق ویکتور نیست، اما احساس میکند که با او صادق نیست و این او را آزار میدهد. آلیس، بهترین دوستش، به او اطمینان میدهد: خودش هم نسبت به شریک زندگیاش، اریک، احساس شور و اشتیاق ندارد،پس از آنکه جوآن ویکتور را ترک میکند و ویکتور ناپدید میشود، زندگی آنان دستخوش تحولات ناگوار میگردد...
داستان درباره مربی شکست خورده ای است که به تیمی از دختران والیبالیست می پیوندد. این تیم، همواره بازنده بوده و برای حفظ بقا، تنها به یک پیروزی نیاز دارد. اگر آن ها حتی یک مسابقه را ببرند، مالک تیم از انحلال آن صرف نظر خواهد کرد.
تاکاگی، پس از گذراندن دوران نوجوانی، این بار به عنوان مربی به مدرسه متوسطه سابق خود بازمیگردد. او در آنجا با نیشیکاتا، همکلاسی شیطان و بازیگوشی که زمانی او را دست میانداخت و اکنون معلم ورزش شده است، مجدداً برخورد میکند...
در دوران دبیرستان، ژو شیائوچی در همان نگاه اول عاشق یونگچی شد، اما او مخفیانه مراقبش بود و دختر بدون خداحافظی رفت. حالا 15 سال از آن زمان می گذرد و او هنوز هم دلتنگ اوست ...
جو، هنرمند سیرک خیابانی، با گروهی از دلقکهای حرفهای آشنا میشود و به آنها میپیوندد. او در بیمارستان، شاهد تلاشهای این دلقکها برای شاد کردن بیماران و خانوادههایشان است.
داستان در مورد یک زن افسر زیردریایی و مرد مهماندار هواپیما است. آنها در یک توقف بین پروازی با هم آشنا میشوند، اما رابطهشان خیلی زود قطع میشود. مرد، علیرغم شرایط و موقعیت نظامی، به زن علاقه دارد و او را دنبال میکند...
پیا، یک عکاس جوان، مطلع میشود که در پنج ملاقات آینده، عشق واقعی را پیدا خواهد کرد. با نزدیک شدن به عروسی خواهرش و تلاش خانوادهاش برای یافتن همسر برای او، ناگهان نامزد سابقش باز میگردد و همه چیز را به هم میریزد.
برای سر "کونکو" مبلغ ده میلیارد ین جایزه تعیین شده است. "ایبوکی"، دوست دوران کودکیاش که اکنون محافظ اوست، باید به طور پنهانی از او محافظت کند. ناگهان، تمام همکلاسیهایشان به عنوان محافظان مخفی او انتخاب میشوند.
داستانی کمدی و پرجنبوجوش، با محوریتِ برنامهریزِ مراسم عروسی و گروهی ناهمگون که به اجبار گرد هم آمدهاند. جشنِ دقیق و حسابشدهای که برنامهریز تدارک دیده، به ناگاه از کنترل خارج میشود و اتفاقاتی غیرمنتظره رقم میخورد.