این فیلم داستانی جذاب درباره اولین انتخابهای مهم، دوستی، و تغییر است که اینفلوئنسرهای برتر لهستانی در آن حضور دارند. فیلمی هوشمندانه و خندهدار برای نوجوانان، که پیامی مهم را با سرگرمی باکیفیت و اکشن جسورانه ترکیب میکند.
داستان یک زوج مسن و دوستداشتنی. او تصمیم میگیرد رویای همسرش را برآورده کند و او را به سفری عاطفی، آن هم به شیوه خودشان، ببرد. آمادهسازیها و خود سفر، کل خانواده را به هم نزدیکتر میکند.
مسابقه تفریحی بیسبال مردان بزرگسال در آخرین روز فعالیت زمین بازی محبوبشان، پیش از آنکه تخریب شود، به دورهای اضافی کشید. با غروب آفتاب که نمادی از پایان یک دوران بود، حس شوخطبعی و نوستالژی در هم آمیخت.
الیوت و ریدلی، پدر و دختری هستند که در حال رانندگی، به طور تصادفی با یک تک شاخ برخورد میکنند. آنها تصمیم میگیرند تک شاخ را به یک استراحتگاه دور افتاده در دل طبیعت ببرند. این استراحتگاه متعلق به یک مدیر عامل ثروتمند شرکت داروسازی است.
داک و زویی، دو آدمربای نگونبخت، مأمور میشوند تا فردی را در ازای دریافت پول بربایند؛ کاری که در ابتدا ساده به نظر میرسد. اما آنها بهزودی درمییابند که اوضاع پیچیدهتر از این حرفهاست و ناخواسته درگیر یک توطئه سیاسی بزرگ میشوند.
در شبی پر از خون و خشونت، یک نویسنده، یک هنرپیشه، یک موسیقیدان و یک پیشخوان آشپزخانه به شکلی هولناک با یکدیگر برخورد میکنند. در این میان، هنر، فریب و خیانت، فرش قدیمی مادر را به خون آغشته میسازند. این روایت، داستانی است از دورانی که عشق در آن جایی ندارد و...
کتی برای کمک به برادرش دن و نامزدش لوسیانا به پرو سفر میکند تا دن در ماچو پیچو از لوسیانا خواستگاری کند و برای این کار به کمک کتی برای صحبت با پدر لوسیانا نیاز دارد. اما ورود ناگهانی کارلوس، دوست لوسیانا، تمام نقشههای دن را به هم میریزد.
جیا-کونگ و پی-یی شرکتی برای ارائه خدمات "خانواده اجارهای" تأسیس کردند. جیا-کونگ در این حین، بازیگری به نام ژی-گوانگ را که علاقهای شدید به بازیگری داشت، کشف کرده و از او برای پیوستن به شرکتشان دعوت کرد.
سه مرد جوان با ویژگیهای شخصیتی کاملاً متمایز، پس از ترک زندگی شهری بزرگ، به زادگاه خود، یعنی روستای کهن «یوننان» که قدمتی هزارساله دارد، بازمیگردند. در آنجا، هر یک از آنها مسیر ماجراجویانه و رؤیایی منحصر به فرد خود را در پیش میگیرد.
راوی معتقد است هیچ چیز ترسناکتر از یک فرد فضول با وقت آزاد زیاد نیست. «آن گئو-اول»، فعال عدالت اجتماعی، پس از سکونت موقت در آپارتمانی، متوجه صدای کوبشهای شبانه میشود که آسایش ساکنان را سلب کرده است. او تصمیم میگیرد عامل این صدا را پیدا کند و در این راه، همسایگانش را نیز با خود متحد میکند.
دان کی، مردی که در محله لیتل ایتالی زندگی میکند، خودش را یک رئیس مافیا تصور میکند و میخواهد کنترل محله را در دست بگیرد. اما با بازگشت یک خلافکار خطرناک، رویاهای دان کی به واقعیت تبدیل میشوند و او وارد یک جنگ قدرت میشود.
افه در طول تعطیلات تابستانی خود در روستا، ضمن پرداختن به بازی شطرنج، به تدریج خصلتهایی چون صبر و شکیبایی و همچنین روحیهی مشارکت و کار گروهی را فرا میگیرد.
خاویر، دانشآموز باهوش سال آخر دبیرستان، پس از تجربهی زورگویی، به قدرتهای ماورایی دست پیدا میکند. او اکنون وظیفه دارد با استفاده از این تواناییها، جلوی یک قاتل زنجیرهای مرموز را که همکلاسیهایش را به قتل میرساند، بگیرد.
کنان در جستجوی زندگی جدیدی در کشوری غریب است، اما ناخواسته وارد یک حلقه خطرناک و بیرحم میشود. یک سرقت جسورانه امید آنها را به نفرین تبدیل میکند و او را مجبور میکند تا از خود سرنوشت نیز پیشی بگیرد.
پرترهای از یک خانواده تونسی که اوایل دهه ۱۹۹۰ در فرانسه زندگی میکنند؛ زمانی که متوجه میشوند صاحبخانهشان میخواهد آپارتمان خود را ظرف چند ماه پس بگیرد.