پسر نوجوانی در مراسم ترحیم پدربزرگش با دختری آشنا می شود و شرط می بندد که تا پایان مراسم او را به دست بیاورد. پسر با دختر معاشقه می کند و سعی می کند او را مجذوب خود کند...
زمانی که پدر ویتنی دچار حادثه می شود، او به زادگاهش باز می گردد تا به اداره زمین گلف خانوادگی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، کمک کند. در آنجا با آستین، باغبان خوش چهره آشنا می شود و با اکراه برای بردن جایزه مسابقات سالانه وارد چالش می شود...
یک کمدی سیاه دربارهٔ تنها زن کارمند انبار یک کارخانهٔ سوسیس، که ارتباطی غیرمنتظره با یک غریبه، زندگی آنها را زیر و رو میکند و آنها را برای همیشه تغییر میدهد...
پاپی متوجه میشود که برانچ زمانی عضو یک گروه پسرانه به نام بروزن بود که با برادرانش فلوید، جان دوری، اسپراس و کلی تشکیل شده بود. اما زمانی که فلوید ربوده میشود، برانچ و پاپی برای متحد کردن برادران دیگر و نجات فلوید به سفری میروند...
راب اشنایدر پس از دورهی موفقِ اجراهای کمدیاش، مخاطبان را به سفری در دلِ جنگهای فرهنگی و کشمکش برای حفظِ سلامت روان در دنیایی میبرد که کلمات دیگر معنای سابق خود را از دست دادهاند...
دریم الاینس یک اسب مسابقه ای است که توسط یک متصدی بار اهل ولز به نام جن وکس پرورش داده شده. جن هیچ تجربه ای در این زمینه ندارد اما از همسایه هایش می خواهد که به او کمک مالی کنند تا بتواند دریم را به سطح مسابقات پیشرفته برساند...
«وارتان مالت» (هاسکینز)، سردبیر روزنامه ی جنجالی «نشنال میرور» مطلع می شود در یک شهر کوچک در ایالت آیووا یک زن به فرشته ای پناه داده و به فکرش می رسد که این موضوع به درد روزنامه اش می خورد و …
«هوارد لانگستن» (شوار تسنگر) مردي جدي است که به کارش بيش تر از همسرش، «ليزا» (ويلسن) و پسرش، «جيمي» (لويد) اهميت مي دهد. «جيمي» از پدرش انتظار دارد بيش تر به او توجه کند و تنها چيزي که براي هديه ي کريسمس از او مي خواهد، يک آدم آهني با همه لوازمش است...