پسری تصویر ساز به نام "دین" به طور عجیبی عاشق یه دختره لس آنجلسی شده است اما این در حالی است که مادرش فوت کرده و پدرش قصد دارد تا خانه خانوادگی شان را به فروش برساند...
تونیا که به تازگی فارغ التحصیل شده است در روستای سیبری وارد شغل آشپزی میشود او کمی ساده لوح می باشد اما دلی صاف و مهربان دارد ، زمانی که ایلیا وارد رابطه عاشقانه با او میشود ، تونیا می پندارد که عشق واقعی خود را پیدا کرده است اما فکر میکند که ایلیا به همراه دوستانش قصد دارند تا او را دست بیاندازند...
یک معمار به هندوستان سفر می کند تا کارهایی که در قصر یک ماهاراجه در حال انجام است نظارت کند. در میان مسیر او با یک رقاص معبد آشنا شده و عاشق او می شود و...
"ژیائو-کنگ" مردی در اوایل 20 سالگی، با پدر و مادرش در تایوان زندگی می کند. او دچار گردن دردهای شدید است. آنها در نوع درمانی را برای درد گردن او امتحان کرده اند اما...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
در اوايل قرن بيستم ، يك خانوادهى فقير ايرلندى در بروكلين نيويورك زندگى سختى را مىگذرانند . پدر، پيشخدمتى دائم الخمر اما مهربان و همسرش ( مگواير ) ، زنى مؤمن و مذهبى است . دختر آنان نيز پيوسته تلاش مىكند تا به آيندهى بهترى دست يابد...
فیلم در روز ولنتاین آغاز میشود و شامل مجموعه ای از داستان های عاشقانه با آهنگ های زیبا می باشد، عنوان و موضوع فیلم برگرفته از نهنگ ۵۲ هرتز می باشد تنها ترین در میان نهنگ ها ! چرا که به دلیل تولید صدایی با فرکانس متفاوت قادر به برقرایی ارتباط با نهنگ های دیگر نیست.
راجر به همراه مادرش زندگی میکند و زمانی که با پریا آشنا میشود عاشق وی شده و طولی نمیکشد که با هم ازدواج میکنند اما پریا یک رازه مخوفی را از او پنهان کرده است که...
"فردی" و دوستانش شغلی ندارند.آنها تلاش می کنند وقت خود را با چرخیدن بوسیله موتور سیکلتهای خود و خالی کردن خشم خود بر سر مهاجران عرب سپری کنند."فردی" عاشق "ماری" صندوقداری سوپرمارکت محل است.وقتی یک جوان عرب به نام "قادر" به "ماری" پیشنهاد ازدواج می دهد،او و دوستانش تصمیم می گیرند به او درسی بزرگ بدهند...
"آلیس" دختر جوانیست که در مورد کارهای آدمهای بالغ اطلاعات زیادی ندارد. قهرمان او دختری به نام "شریل" است که روابط موفق زیادی داشته. "آلیس" حتی عطر و آهنگهای مورد علاقه او را استفاده می کند اما "شریل" هیچگاه با او صحبت هم نمی کند اما...
"پیتر پاتر" از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شده و به سمت غرب می رود تا دارائیهای پدر خود را بدست آورد. او وقتی به شهر می رسد متوجه می شود همه اهالی شهر از پدرش طلبکار بوده و همه دارائیهای او از بین رفته است...