ناگاتا ریاست گروهی تئاتری را بر عهده دارد. اما متاسفانه، او در مدیریت امور مالی گروه چندان موفق عمل نکرده و این امر سبب شده که اعضای گروه اعتماد لازم را به او نداشته باشند.
علی تاپان، جوانی از خانوادهای آشفته، دل در گرو آنا کارنینا میگذارد. عشقی بین این دو جوان شکوفا میشود و آنها را به سفری پرماجرا در سراسر جاوه میکشاند. در این سفر، با ...
یک کمدی رمانتیک که روایتگر داستانی است میان یهونگ هو، مردی که در تنهایی به سر بردن تبحر دارد، و هیون جین، ناشری توانمند که از تنهایی بیزار است. این دو در کنار هم کتابی در باب زندگی مجردی مینویسند.
مای، زنی که توسط گذشته خود تسخیر شده است، با مردی دوست میشود. این دوستی امیدی تازه به او میدهد، اما گذشته مای دوباره به سراغش میآید و آینده او را به خطر میاندازد.
یک خواننده راک گمنام به جای خواننده مشهور سبک "سرتانیجو" در یک کنسرت بزرگ اجرا می کند و با چالش انتخاب بین هویت واقعی و دنبال کردن آرزوی خود روبرو می شود.
پدر و پسری که به تازگی همدیگر را یافتهاند، پس از یک اتفاق غمانگیز، با چالشهای جدیدی در زندگی روبرو میشوند. اما آیا میتوانند جای خالی همسر و مادر عزیزی را که از دست دادهاند، پر کنند؟
تیلور هریس، کتابدار، پس از از دست دادن شغلش، به شهر کوچک برادرش میرود و برای نجات هتل او از دست تایکن ثروتمندی که قصد بازسازی آن را دارد، تلاش میکند.
لیلی، طراح داخلی، برای کمک به عمه مگی به شهر خود بازمیگردد و در آنجا با مارکوس، خلبان هواپیمای دریایی آشنا میشود. این آشنایی دیدگاه لیلی را نسبت به مفهوم "خانه" تغییر میدهد و به او میآموزد که خانه، همان جایی است که قلب انسان در آن آرام میگیرد.
جگا عاشق پریت است و برای جلب رضایت پدر او و ازدواج با او حاضر به هر کاری است. او که با مشکل کمبود پول مواجه است، با دوستش لاخا شروع به برنامهریزی برای یک سرقت میکند.
منتقد رستورانها، الیسون، به خاطر نقد منفی از یک رستوران جدید مشهور میشود. سردبیرش او را مجبور میکند برای جبران، به عنوان پیشخدمت در آن رستوران کار کند.
عشق جاودان مری به جان، با گذر زمان و تغییر اولویتهای جان، رنگ غم به خود میگیرد. تصادفی ناگوار، جان مری را میگیرد. اما امیدی دوباره، فرصتی برای بازگشت به گذشته و جبران اشتباهات به جان میدهد.
اِوا، زنبوردار، در حین نجات کندویی، نقاشی دیواری کهنی را کشف میکند. اوستن، باستانشناس حاضر در محل، این نقاشی را کلیدی برای تحقیقات خود میداند و اِوا را راضی میکند تا در جستجوی او در سراسر مالتا همراهش شود.
هارچوت، نامزد بایندر، پس از نقل مکان به انگلستان ناگهان رابطه خود را با او قطع میکند و بایندر را نیز به دنبال خود به این کشور میکشاند. سفر بایندر او را با زو، کاترین و پریت آشنا میکند. اما زمان باید مشخص کند که چه کسی زن رویاهای بایندر خواهد بود.
ابی پس از یک شکست، به یونان سفر میکند و با مادرش دیدار میکند. او در آنجا با تئو آشنا میشود و با هم یک رستوران راهاندازی میکنند. اما ابی در مورد ماندن در یونان تردید دارد.