جک لام (چو-لام وانگ)، یک تاجر سهام خوداشتغال است که ثروت خود را در میان سونامی مالی سال 2008 حفظ می کند، اما دوستش لیلی (کریسی چاو) طلای خود را از دست می دهد. اکنون بدون فشار ، جک با فرشته فوق العاده زیبا (Angelababy) ملاقات می کند، که به او توصیه می کند که باید یاد بگیرد به جای اینکه فقط به خودش کمک کند، به دیگران کمک کند...
داستان عشق، زندگی و دوستی چهار دوست خیابان پانک. آنها از زادگاهشان در مالانگ، جاوا شرقی، سفری به جاکارتا برنامه ریزی می کنند تا به دوستشان کمک کنند قبل از روز عروسی اش به عشقش اعتراف کند....
یک تفنگدار دریایی سابق پس از بازگشت از عراق به شهر زادگاهش، به یک زن ۲۰ ساله که در آستانهی زندان است، کمک میکند تا برای اردوگاه آموزشی ارتش آماده شود...
«چارلی» مرد جوانی است که به تازگی برادر خود را از دست داده و در رنج و ناراحتی به سر می برد، تا اینکه در همان قبرستانی که برادرش دفن شده به عنوان نگهبان شغلی پیدا میکند. او هر روز روح برادرش را می بیند، اما زمانی میرسد که او باید بین دختری که عاشقش است، و برادرش یکی را انتخاب کند...
مردی بیوه و غرق در کار، به دنبال خدمتکاری برای کمک به پسران دوقلوی شش سالهاش است. "خانم معجزه" به طور مرموزی ظاهر میشود و به سرعت به یک پرستار بچه، آشپز، دوست و... و خواستگاری جایگزین تبدیل میشود...
اسنوفلیک به امید آنکه بتواند با سایر گوریلها همرنگ جماعت شود، سفری ماجراجویانه را برای یافتن معجونی جادویی آغاز میکند تا ظاهری شبیه به آنها پیدا کند و به یک گوریل معمولی تبدیل شود.
جوانی به نام “سم” در تابستان به همراه خودروی فوردش به سمت جنوب حرکت میکند. او با دو برادر و خواهری به نامهای “متیو” و “لئا” که به صورت تصادفی با آنها آشنا شده، سفر میکند. در این سفر، آنها با یکدیگر آشنا میشوند، با هم مبارزه میکنند و عاشق هم میشوند. اما “سم” یک راز دارد، یک زخم قدیمی که هر روز او را بیشتر از دنیای بیرون دور میکند...
خاویر پس از اینکه همسر جدیدش او را ترک میکند، به دنبال پیدا کردن راهی برای بازگشت به زندگی عادی خود میگردد.وقتی از روانپزشکش جوابی نمی گیرد ، به آغوش دوست سابقش می رود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
یک مرد غربی در سال ۱۹۳۷ در زمان تجاوز ژاپن به چین به یک کلیسا پناه می برد او یک کشیش است و گروهی از زنها در آنجا هستند و او از این به بعد سعی می کند از زنها محافظت کند...
توماسو کوچکترین پسر کانتونها است، یک خانواده بزرگ و سنتی جنوب ایتالیا که از دهه 1960 یک تجارت تولید ماکارونی دارد. توماسو در سفری به خانه از رم، جایی که در رشته ادبیات تحصیل می کند و با دوست پسرش زندگی می کند، تصمیم می گیرد حقیقت را در مورد خودش به والدینش بگوید...