اطلاعیه
کاربر عزیز
توجه فرمایید: امروز آخرین فرصت استفاده از کد تخفیف پاییزی است؛ این آخرین تخفیف پیش از افزایش قیمت خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم با استفاده از کد
paeez
همین امروز خرید خود را انجام دهید تا از افزایش قیمت جلوگیری کنید.
مدیریت نایت مووی
دختری در قلمرو سرزمین اسباب بازی ها بهوش می آید ، او بهمراه دوستان و خونواده اش سعی دارند تا باشیطانی بنام بارنابی مبارزه کنند تا به دنیای خود باز گردند...
دو پسر نابغه تصمیم میگیرند یک زن زیبا و کامل و بی نقص را بسازند، اما طولی نمیکشد که میفهمند حاصل تلاش آنها بیشتر از آن چیزی که انتظارش را داشتهاند است…
وقتی یک ستاره ورزشکار تصمیم می گیرد که می خواهد بیشتر در زندگی حضور داشته باشد، اهدافی را برای خود تعیین می کند که بسیاری فکر نمی کنند قادر به تکمیل آن باشد. او با کمک عشق خود را به جهانیان ثابت می کند...
نفرینی که به لوم در دوران نوزادی وارد می شود، در عصر حاضر خود را نشان می دهد و باعث می شود که او به بعد دیگری کشیده شود. شوهر لوم، آتارو موروبوشی به یک اسب آبی تبدیل می شود و با کمک دوستانش سعی می کند لوم را پیدا کند...
اوایل دهه 1920 است، درست پس از جنگ جهانی اول. در سوئد، محدودیت های الکل بیشتر از آنچه مردم دوست دارند، سخت است و بنابراین، قاچاق فراوان است. در این شهر کوچک خاص، قاچاق توسط یک مرد اداره می شود که پادشاه قاچاقچیان است. قاچاقچیانی که برای او کار می کنند، سود زیادی نصیب خودشان نمی کنند، اما اگر برای او کار نکنند، به دردسر می افتند.
ناتالی یک دانش آموز زیبا وقتی پدرش به خارج از شهر می رود، او به بهترین دوستانش جف و پولی اجازه می دهد که به خانه بروند. این سه نوجوان جوان به طور جداگانه و با هم چیزهای زیادی در مورد زندگی، عشق و بزرگ شدن می آموزند...
در ناکازاکی، تورا سان و یکی از آشنایانش به پیرزنی که زمین خورده و خودش را مجروح کرده کمک می کنند. او آنها را به خانهاش دعوت میکند، جایی که هر سه شبی را در خوردن و آشامیدن شریک می شوند . سلامتی پیرزن رو به وخامت گذاشته و می میرد. در مراسم تشییع جنازه او، تورا سان عاشق دختر پیرزن می شود، اما به عنوان میانجی برای او و یک دانشجوی جوان حقوق عمل می کند...
برنده 2 جایزه اسکار همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
"اما" زنی مطلقه است که به همراه پسر جوانش به شهری کوچک نقل مکان کرده و در تلاش است تا در آنجا یک پرورشگاه اسب راه بیندازد. "مورفی" هم عطار آن شهر است و با "اما" آشنا می شود ...