پس از آنکه یک آتشسوزی، رختشویخانه یک مادر مجرد را نابود میکند، او توسط یک کلاهبرداریِ فیشینگِ صوتی فریب میخورد. او تصمیم میگیرد تا مجرمان پشت پرده این کلاهبرداری را پیدا کند.
در قرن سیزدهم میلادی، باتو خان به مدت دو ماه برای تصرف شهر کوزلِسک تلاش کرد. او در این جریان، افراد و ادوات جنگی بسیاری را از دست داد. سرانجام پس از فتح شهر، تمامی مدافعان، شامل زنان و کودکان، را به قتل رساند و دستور داد نام کوزلِسک به فراموشی سپرده شود. او آن شهر را شهر سهمگین نامید.
یک شوالیه نترس برای نجات روح برگزیده، وارد یک قلمرو مرگبار میشود. او در مواجهه با جادوگران، شیاطین و دشمنان وحشی، متوجه میشود که بازگشت او میتواند هرج و مرج به پا کند و بشریت را به نابودی بکشاند.
کارگرانی که برای نقشهبرداری به یک ویلای بزرگ قدیمی رفتهاند تا آن را برای تبدیل شدن به موزه آماده کنند، در آنجا گرفتار میشوند و قربانی یک نفرین مرموز میگردند که جان آنها را یکی پس از دیگری میگیرد.
آتش نشانان پس از فجایع و تغییرات ناگوار، باید همواره خود را در حال کمک به تمام دنیا ببینند، حتی اگر در زندگی شخصی و حرفهای خود، با سختیها و موانع بسیاری روبرو باشند...
رزمیکار حرفهای هنرهای ترکیبی، تهسونگ، به دلیل مصدومیت ناشی از درگیری با دوستش، از مسابقات یو اف سی کنار گذاشته میشود. خواهر دوستش، هاینا، او را به بازگشت تشویق میکند و اطلاع میدهد که مصدومکنندهاش قهرمان یک سایت قمار غیرقانونی مبارزات خیابانی است. تهسونگ برای انتقام وارد این سایت میشود و با استقبال کاربران مواجه میگردد. در نهایت، او و قهرمان موجود برای تعیین قهرمان واقعی به مبارزه میپردازند.
در شهر رستگاری، یک هفتتیرکش توبهکار و یک نابغه دیوانه تحت هدایت یک رهبر معنوی به دنبال رستگاری هستند، اما گذشتهٔ خشونتآمیزشان و تهدید انتقام، آرامش جدیدشان را به خطر میاندازد.
پلیس مخفی هنگ کنگی به نام لوک، در تلاش برای برملا کردن قاچاق مواد مخدر باندها، با توطئههای پیچیدهای درگیر میشود که هم تبهکاران و هم نیروهای پلیس در آن نقش دارند.
داستان فردی سابقاً خلافکار را دنبال میکند که برای محافظت از زنی جوان به نام خوشی استخدام میشود. فاتح برای حفظ امنیت خوشی باید از تمام تواناییهای خود استفاده کند و در عین حال تلاش کند تا حقیقت تهدیدهایی که علیه او صورت گرفته است را کشف کند.