پدری مضطرب به نام لئون، پسر خود را برای کمپینگ به منطقه آپالاچی میبرد. اما در آنجا، یک فرقه محلی دیو جلاد را احضار میکند و پسر لئون ناپدید میشود. لئون در میان مرگ و میرها که هر روز بیشتر میشود، باید با اعضای فرقه و هیولا روبرو شود تا پسرش را پیدا کند.
بن مونرو، یک روانشناس اجتماعی آمریکایی، برای بررسی یک فرقه محلی که با یک اتفاق هولناک مرتبط است، به منطقه ای سفر می کند. در همین حال، دخترش با پسری مرموز در آن منطقه آشنا می شود و درگیر ماجراهایی می شود.
یک زن و شوهر که از هم جدا شدهاند، برای استراحت و تجدید قوا به جنگل میروند. اما در آنجا با همسایگانی بدشگون، دوستانی بیخیال و نیروهای تاریکی و پنهانی روبرو میشوند که همه چیز را به سمت یک پایان شوکهکننده سوق میدهد.
پنج دوست (اکمل، عارف، آریانا، آزیتا و امیر) برای تعطیلات به ارتفاعات گنتینگ رفته بودند. آن ها دچار حادثهای شدند که منجر به مرگ امیر شد. از چهار نفر دیگر خواسته شد برای شناسایی جسد امیر در سردخانه حضور پیدا کنند.
در دهکدهای ساحلی و آرام، رئیس دهکده کودکی با تواناییهای خارقالعاده را مییابد. این کشف، آرامش روستا را برهم زده و مردم را به دو دسته تقسیم میکند. عدهای این کودک را ناجی آینده میدانند و عدهای دیگر خواهان نابودی او هستند.
آنجلیکا، یک جنگلبان، و ویکتور، همسر سابقش، ماموریت پیدا میکنند تا زنی گمشده را در منطقهای حفاظت شده در سوئد پیدا کنند. در حین جستجو، آنها به غارهای تسخیر شدهای میروند که با گذشته خود روبرو میشوند و رازهای هولناکی را در مورد این منطقه کشف میکنند. آنها در این مسیر با موجودی افسانهای نیز روبرو میشوند و باید برای زنده ماندن با آن مبارزه کنند.
این فیلم داستان گروهی از پستچیها را روایت میکند که مأموریت پیدا میکنند تا صاحبان نامههای مرده را بیابند. این نامهها حاوی پیامهای مهمی هستند که زندگی گیرندگان را تحتالشعاع قرار میدهد.
این فیلم روایتگر ماجرای دو کارآگاه کمتجربه است که در حین تحقیق برای حل یک پرونده قتل، به طور غیرمنتظرهای وارد دنیایی موازی میشوند که تجسمی از وحشتناکترین کابوسهای آنهاست.
داستان مردی 80 ساله با علاقه به بازیهای واقعی، روایتی از درستی و نادرستی است. این داستان به تصمیماتی که در طول زندگی میگیریم و بازتابها، شنیدنها و قضاوتهای هر یک از آنها میپردازد.
داستان در قرن بیست و سوم در مریخ رخ میدهد و به دنبالگیری یک پرونده قتل توسط زوجی متشکل از کارآگاه خصوصی آلین روبی و همراه رباتیک او، کارلوس ریورا میپردازد.
یک ستاره شبکههای اجتماعی در جنگلهای کارولینای شمالی ناپدید میشود و دوستانش به دنبال یافتن او هستند. نادیده گرفتن افسانه سرزمین نفرینشده فقط اولین اشتباه آنها بود.
داریا پس از اولین ملاقات با مارک ناپدید میشود و او در یک بیمارستان روانی پیدا میشود. مارک مظنون است که شرکتهای دارویی قدرتمندی در این ماجرا دخیل باشند، اما حقیقت میتواند بسیار هولناکتر از تصورات او باشد.
آلیسا جنسن، که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده، هیاهوی منهتن را رها کرده و به آرامش حومه شهر کنتیکت پناه برده است. اما در این سکوت ناگهانی، صداهای عجیبی به گوشش میرسد و گویی سایهای همیشگی او را زیر نظر دارد.