نیلِش، یک دانشجوی حقوق از خانوادهای فقیر، پس از ورود به یک دانشگاه معتبر، با نابرابریهای عمیق اجتماعی روبرو میشود. یک اتفاق غمانگیز، او را وادار میکند تا با این سلسلهمراتب اجتماعی پنهان و تأثیر آنها بر سرنوشت و روابط افراد مقابله کند.
پدری به همراه پسرش وارد یک مهمانی رِیو در دل کوههای جنوب مراکش میشوند. آنها به دنبال «مار» (Mar)، دختر و خواهر خانواده هستند که ماهها پیش در یکی از این مهمانیهای شبانهروزی ناپدید شده است. در میان موسیقی الکترونیک و فضایی سرشار از آزادی ناآشنا، آنها عکس او را به طور مداوم به حاضران نشان میدهند. در حالی که امیدشان رو به افول است، تسلیم نمیشوند و به دنبال گروهی از شرکتکنندگان میروند که عازم آخرین مهمانی در بیابان هستند.
شاگرد قنادی که از تبدیل شدن شبانهاش به یک دیو وحشی خبر ندارد، زندگی آرامی دارد. خانوادهاش همسایهشان را مأمور میکنند تا مراقب او در شب باشد. اما همسایه که عاشق شخصیت روزانهی او شده، تلاش میکند تا نفرینش را باطل کند.
خواهر و برادر، مگان و نوآ، به طور اتفاقی جسدی را در زیرزمین خانهی پدریشان پیدا میکنند که مدتهاست دفن شده. این کشف، آنها را به اعماق دنیای پر پیچ و خم جنایت و قتل میکشاند.
در پس زمینه آزمایشهای باکتریایی واحد ۷۳۱ ارتش امپراتوری ژاپن در شمال شرقی چین، این فیلم جنایات واحد ۷۳۱ را از طریق سرنوشت پر فراز و نشیب یک فرد عادی آشکار میکند.
این داستان توضیح میدهد که چگونه کتاب «میشل به یاد میآورد»، که خاطرات یک روانپزشک و بیمارش است، موجب آغاز «وحشت شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ شد. در این کتاب، با استفاده از روش «درمان بازیابی حافظه» ادعا شده بود که میشل توسط شیطانپرستان بچهدزد ربوده شده است.
داستان درباره دختری به نام چارلی است که به شهر زادگاه مادرِ درگذشتهاش میرود. در آنجا، او کابوسهایی میبیند که از یک راز هولناک پرده برمیدارند و دلیل اصلی دوری مادرش از آن شهر را فاش میکنند.
این داستان، رفتار آنلاین و نوع محتوای مصرفی را از نگاه یک دختر نوجوان روایت میکند که بینندگان را به دنیای رویاها و کابوسهای خود میبرد. او که در مرز بین خیال و واقعیت سرگردان است، تحت تاثیر یک یوتیوبر مرموز و نگرانکننده به نام پاتریشیا کما قرار میگیرد.
این فیلم، نگاهی عمیق به تأثیرات منفی شبکههای اجتماعی از منظر دیزی موریارتی ارائه میدهد. او با وجود دست و پنجه نرم کردن با آشفتگیهای زندگی شخصی، ناخواسته وارد دنیای تاریک و ناشناخته اینترنت میشود.
چارلز، یک موتورسوار شصت و چند ساله که از یک طلاق پردردسر رنج میبرد، پس از تصادف در تگزاس با یک دختربچه مرموز روبرو میشود. این اتفاق غیرمنتظره، او را به سفری برای کشف خویشتن میبرد که دیدگاهش را نسبت به زندگی کاملاً تغییر میدهد.
به دنبال موفقیت پروژهٔ «جزیرهٔ اسرارآمیز»، برنامههایی برای توسعهٔ آن مطرح میشود. در همین راستا، اعضای تیم جزیره با همکاران خود از «کوهستان اسرارآمیز» ملاقات میکنند تا یک بازی دوستانهٔ معمای قتل را اجرا کنند. اما این بازی با رخ دادن یک قتل واقعی و آشکار، به شکلی ناگهانی به پایان میرسد.
در آیندهای که بیماریهای مهلک گسترش یافتهاند، پدری درمانده برای نجات خود و عزیزانش، با یک معضل اخلاقی بزرگ روبهرو میشود. او باید تصمیم بگیرد که آیا از یک فناوری پیشرفتهی ریزتراشه استفاده کند یا نه؛ فناوریای که میتواند سالهای عمرش را افزایش دهد، اما به قیمت جان فرد دیگری.
یک فعال سیاسی سابق که سالهاست فراری است، در حالی که به عنوان بارمن کار میکند، با گذشتهاش روبهرو میشود؛ زمانی که یک فرد ناشناس و مسلح برای انتقامجویی به سراغ او میآید.
پس از آنکه هنری در برآورده کردن آخرین آرزوی همسرش ناکام میماند، یک سری حوادث غمانگیز رخ میدهد که او را به این باور میرساند که همسرش برای گرفتن انتقام بازگشته است.
روزنامهنگاری به نام «یه پن» در تحقیقات خود درباره یک حادثه سقوط، دو نفر را به عنوان مظنون معرفی میکند. این اقدام باعث خشم عمومی میشود و اوضاع به سرعت از کنترل خارج میگردد.
سو-یونِ ۱۳ ساله پس از مرگ مادربزرگش تنها میماند. او که در صورت عدم یافتن سرپرست، باید به مرکزی برای نگهداری از کودکان سپرده شود، زوجی را میبیند که توجهش را جلب میکنند. این زوج در حال به فرزندی پذیرفتن دختر هفت سالهای به نام سون-یول هستند و بسیار خوشحال به نظر میرسند. سو-یون سعی میکند به سون-یول نزدیک شود، اما متوجه رفتارهای مشکوکی از او میشود.