گروه به سفرش ادامه میدهد. مادلین خواهر کوچک ولما که در آکادمی جادو تحصیل کرده، یک مخلوق عجیب وعظیم (شیردال یا گریفین) مشاهده میکند و گروه تصمیم میگیرد که آن را بررسی کند.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 24 جایزه و نامزد دریافت 41 جایزه دیگر.
در سال 1799 بازرس «ایچابود کرین» (جانی دپ) از پلیس نیویورک بر خلاف میلش به شهر کوچکی به اسم اسلیپی هالوو فرستاده می شود تا راز یکسری قتل ها را که در آنجا اتفاق افتاده حل کند. جسد تمام قربانیها در وضعیت بدون سر پیدا شده اند و افراد شهر معتقدند که روح “مرد اسب سوار بدون سر” که سالها قبل در آنجا کشته شده به قصد انتقام افراد شهر را می کشد. کرین اعتقادی به این حرفها ندارد و از پذیرفتن نظریه مرد اسب سوار سرباز می زند و شروع به تحقیقات برای پیدا کردن قاتل می کند. اما پس از روبرو شدن با مرد اسب سوار بدون سر آنرا باور می کند و می کوشد با کمک دختری به اسم «کاترین» (کریستیانا ریچی) و پسر یکی از قربانیان راز این افسانه هولناک را دریابد.
یک اسیر جنگی سابق در سال 1920 زمانی که به خانه خود در وین باز می گردد و می بیند که همرزمانش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند، تصمیم می گیرد قاتل زنجیره ای را به دست عدالت بسپارد...
در شهر کوچک جنوبی ناصره، هر ماه، در چهار ماه گذشته یک دختر ناپدید می شود. آنها آخرین قربانی را مرده، بسته به درخت می یابند، تنها شاهد دختر دوازده ساله اوست که نمی تواند به یاد بیاورد چه اتفاقی افتاده است...
همه ساکنان دیترویت تقریبا ناپدید شده اند و فقط تعداد کمی از آنها هنوز باقی مانده اند و در حالی که روشنایی روز در حال از بین رفتن است ، آنها متوجه می شوند که تاریکی برای تسخیر آنها آمده است و…
"دکتر کارا هاردینگ" پس از مرگ همسرش، به خدا متزلزل شده اما اعتقادش به علم به قوت خود باقیست.برای پذیرش تئوریهای دیگر روانشناسی،پدرش او را به "آدام" بیماری با چند شخصیت مختلف معرفی می کند.پس از مدتی او متوجه می شود که شخصیتهای دیگر او قربانیانی را به قتل رسانده اند و...
وقتی "کَث" و دوستش به یک کابین دورافتاده در جنگل های سرخ می رسند، زوج جوان مرموزی را در آنجا پیدا می کنند. دوست کَث با زن جوان ناپدید می شود و او برای یافتن توضیح تحقیق رو شروع می کند ...
داستان فیلم درباره زنی است که وقتی در هواپیما به استراحت میپردازد بچه اش را گم میکند و هیچ کس درباره بچه اش خبری ندارد و او را دیوانه خطاب می کنند اما ...
یک گروه از دوستان دبیرستان بعد از دو سال دوباره زمانی که پدر یکی از آنها خودکشی کرده و همه آنها شب را در خانه دوست خود می روند. وقتی هوا تاریک می شود در خانه اتفاقات عجیب و غریب می افتد …
"گو هیو" دختری است که با پدر و خواهر و برادرش زندگی می کند. یک روز، پدرش دچار یک تصادف مرموز می شود و او را مجبور می کند که مراقب خواهر و برادر کوچکترش باشد...
سالها پس از نقل مکان به یک شهر دورافتاده، پلیس سابق پیپا به دنیای تاریکی که فکر میکرد با ظاهر شدن جسدی در داراییاش پشت سر گذاشته است، کشیده میشود...