نیکولاس شاو ، یک عامل ویژه بازنشسته ایالات متحده را دنبال می کند که به عضوی از یک تیم نخبه "نامرئی" تبدیل می شود که بی سر و صدا بدترین شرورهای جهان را بیرون می کشد.
در این فیلم براساس رمانی به همین نام نوشته جون دیدیون، ان هتوی (Anne Hathaway) نقش النا خبرنگار سرسختی را در آمریکای مرکزی بازی میکند که مشکلات زیادی با پدرش (با بازی ویلم دفو (Willem Dafoe)) دارد، اما در نهایت مجبور میشود به عنوان دلال اسلحه جایگزین او شود. او که حالا به عضو مهمی در یک بازی خطرناک تبدیل شده، توسط مقامی دولتی (با بازی بن افلک (Ben Affleck) تحت تعقیب قرار گرفته است.
در طول تاریک ترین روزهای جنگ جهانی دوم، پنج سرباز آمریکایی دستور دادند که یک قلعه فرانسوی که قبلا توسط فرماندهی نازی ها اشغال شده بود را نگه دارد. ولی در آنجا ارواحی حضور دارند که …
یک نویسنده ثروتمند و مشهور مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و قاتل خودکشی می کند. یک خبرنگار پسر 30 دقیقه بعد ماجرا در مورد ، خواهر نازنین و والدین ثروتمندش تحقیق می کند.
بازیگر خسته و ناامیدی به نام استفانی پس از آنکه رابطه اش با مامور اطلاعات جرارد به طرز وحشتناکی به پایان می رسد، در خانه ای پنهان می شود که گروهی مشغول کار بر روی یک مسئله هستند که اثبات می کند فرار از تصور او کمتر است...
درباره گروهی نوجوانان است که موفق می شوند به راز کارکرد یک ماشین زمان پی ببرند. اما پس از این آگاهی آنها با استفاده های مختلف از این دستگاه شرایط سختی برای خودشان بوجود می آورند که باعث میشود …
ماتسو از نیروهای پلیس، یکی از هم سلولی های سابق خود، و همچنین یک مامور پلیس که دستش را ماتسو قطع کرده، فراری است، و برای سرپناه از خانه ی یک روسپی سر در می آورد...
در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
در جنوب لائوس (کشوری در جنوب شرقی آسیا)، یک دکتر داوطلب آمریکایی پس از اینکه در جریان تجاوز به یک زن جوان دخالت میکند، تبدیل به یک فراری شده و زمانی که جسد فرد متجاوز در یک رودخانه پیدا میشود شرایط بیش از حد برای او بحرانی می شود.
"نادین" و "لوئیس" یک زوج عزادار برای از بین بردن غم و اندوهشان به خانه ای در جزیره باهامایی می روند ، جایی که یک شهردار در جنگ با یک قاچاقی انسان می باشد و...