یک مدیر معدن طلا در آفریقای جنوبی،او که از طرف صاحبان معادن و بانکداران لندن برای انفجار معادن فرستاده شده است تصمیم میگیرد که قیمت ها را دستکاری کند ...
«روی تاکر» (هاکمن) که به‌خاطر قتل شوهر محبوبه‌اش، «ایلای» (برگن) به بیست سال زندان محکوم شده، وقتی مردی به‌نام «تاگ» (ویدمارک) به او پیشنهاد ترتیب دادن فرارش را در ازای کاری نامعلوم می‌دهد، مشکوک میشود. او معامله را به این شرط می‌پذیرد که هم سلولی‌اش، «اسپیوِنتا» (رونی) نیز آزاد شود و...
سارا قصد دارد آخر هفته تولد خود را در خانه خانواده خود برگزار کند ، گروهی از دوستان و اقوام را دعوت می کند ، هنگامی که یک بازی کارت مرموز انجام می دهند، افسانه به واقعیت تبدیل شده و آنها برای زنده ماندن تلاش می کنند ...
نیکولا 6 سال هست که میداند قاتلی قرار است او را به قتل برساند و در این مدت همیشه با ترس و اضطراب زندگی کرده، اما در نهایت پس از آشنایی با سه مرد، متوجه میشود که یکی از آن ها قاتل او خواهد بود...
سه افسر پلیس که مادام العمر در حال فرار هستند ، به دلیل دستگیری و شکنجه غیرقانونی غیرنظامی از شیوع علیه آنها فرار کردند. این چند سایه افسر پلیس مغرور و در عین حال بسیار انسان و درماندگی آنها را به همراه دارد...
بعد از اینکه دو نفر مجرم آماتور وارد خانه ای در حومه شهر می شوند، وارد یک راز تاریک می شوند که دو صاحب خانه سادیستی برای جلوگیری از بیرون آمدن آن ها از خانه هر کاری را انجام می دهند ...
ژاپن. «يوکو» (ماکي)، مددکار اجتماعي، به عيادت «اما» (زابريسکي) زن بيمار و بستري امريکايي مي رود اما موجودي شبح گونه به او حمله مي کند. «کارن» (گلار)، دانشجوي مبادله اي امريکايي که با محبوبش، «داگ» (بر) در توکيو زندگي مي کند، قرار مي شود که جاي «يوکو» را بگيرد. اما پس از مدتي «کارن» متوجه مي شود که خانه ي «اما» را اشباحي خطرناک اشغال کرده اند...
وقتی بر اثر حمله ی گروه های مرده های متحرک وحشت بر شهرهای امریکا مستولی می شود، «فرانسین»، از مسئولان یک شبکه ی تلویزیونی، به اصرار دوستش «استیون» می پذیرد که بااستفاده از یک هلی کوپتر از مهلکه فرار کنند. دو تک تیراندز پلیس، «راجر» و «پیتر» نیز آنان را هم راهی می کنند…
یک زن تصمیمی وحشتناک می گیرد که یک قتل تصادفی را پنهان کند، اما هنگامی که وجدانش خواستار بازگشت جسد مرده آن مرد به خانواده اش می شود همه چیز از کنترل خارج می شود ...
فیلم روزی که زمین از حرکت باز ایستاد، که بازسازی مجدد فیلمی با همین نام از سال ۱۹۵۱ است، زمانی اتفاق می افتد که دروغگویی و جنگ سراسر زمین را فرا گرفته است و یک موجود بیگانه بنام «کلاتو» (کینیو ریوز) به همراه رباتش گورت، از سیاره ای دیگر ماموریت می یابد تا به مردم زمین هشدار دهد که جنگهای زمینی نظم کهکشان را به هم ریخته است و اگر دست از این کار برندارند و بایکدیگر دوست نباشند سیاره زمین توسط دیگر سیاره ها نابود خواهد شد. کلاتو در زمین با پسر بچه ای به نام «باب» (جیدن اسمیت) دوست می شود که مادر او هلن (جنیفر کانلی) به کلاتو که تحت تعقیب است کمک می کند.
داستان این فیلم درباره یک معلم ورزش به نام کی چول است که در دبیرستانی مشغول به کار می شود اما یکی از دانش آموزان دختر گم می شود و در حالی که روستاییان به این حادثه اهمیتی نمیدن کی چول به همراه دوست آن دانش آموز دختر یوجین تلاش می کنند تا او را پیدا کنند و …
سه نگهدارندهی فانوس دریایی به نام‌های توماس، جیمز و دونالد که وظیفهی ادارهی فانوس دریایی را دارند، به جزیرهی کوچک می‌روند. اما پس از مدتی آنها ناپدید می‌شوند و هرگز پیدا نمی‌شوند و…
