فیلم به صورت مستند ساخته شده و در دنیایی اتفاق می افتد که قاتلان فیلم های ترسناک واقعی هستند. یک قاتل روانی و ترسناک به یک گروهی مستند سازی اجازه دسترسی به زندگی اش را می دهد در حالیکه خود نقشه ای دیگر در سر دارد و…
چند زن به يک سفر مکاشفه اي در دل غارها مي پردازند؛ ولي در همان ابتداي سفر سقوط تخته سنگ بزرگي دهانه ي غار را مسدود مي کند و آنان در غاري رعب آور و ناشناخته سرگردان مي مانند و کمي بعد با خطري جديد روبه رو مي شوند...
پس از اتفاقات رخ داده در فیلم اول آبری خواهر کارن به توکیو می آید که او را از بیمارستان بیرون آورده و همراه خود به خانه ببرد اما در بیمارستان کارن توسط روح کایاکو اذیت میشود و سعی میکند برای نجات خواهرش خودکشی کند که کایاکو به دنبال آبری نرود پس از مرگ کارن آبری همراه با خبرنگاری به نام ایسون برای فهمیدن راز مرگ خواهرش تحقیق میکند...
دکتر تیلور بریگز پس از مصرف یک داروی توهم زا دارای قدرتی می شود که با آن میتواند تصاویری از جرم های شرورانه را ببیند. این قدرت زمانی نگران کننده می شود که او خاطره های یک قاتل سریالی را مرور میکند که ممکن است پدرش باشد، پدری که او هرگز از وجودش خبر نداشت...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 31 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
«ايوان» (دوبرونراووف) و برادر بزرگ ترش، «آندري» (گارين)، به اتفاق مادرشان (ودووينا) در آبادي کوچکي در شمال روسيه زندگي مي کنند. پدرشان (لاوروننکو) که آنان چندان خاطره اي از او ندارند، بي خبر به خانه باز مي گردد و برادرها را به سفري مي برد...
«هانیبال لکتر» جوان (اولیل) پس از مرگ پدر و مادرش در جریان جنگ جهانی دوم، با زن عموی خود (لی) زندگی می کند و نقشه ی انتقام از کسانی را که مسئول مرگ وحشیانه ی خواهرش بودند، در سر دارد...
جان مون، پس از مرگ همسرش آدری، به همراه دو پسر نوجوانش "کریس" و تیم" به مزرعه ای در مناطق روستایی شهرستان دریز (جورجیا) نقل مکان می کنند تا زندگی روبراهی را آنجا شروع کنند، اما...
«جيمي تادسکي» (ويليس)، قاتل مزدور سابق، از زندگي بزهکارانه اش کناره گرفته و در مکزيکو زندگي آرامي را با آشپزي و خانه داري سر مي کند. اما همسرش، «جيل» (پيت) کما کان دلش مي خواهد از راه هاي خلاف و هيجان انگيز زندگي شان را بگذرانند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 26 جایزه دیگر.
«اوکوی» یک دکتر خوش قلب نیجر، و «سنای» خدمتکاری ترکی، هردو در هتلی در لندن مشغول به کار هستند. معاملات مواد مخدر، و انواع خلاف در این هتل صورت می گیرد، اما زمانی که اوکوی یک قلب انسان را در یکی از توالت های هتل می یابد، متوجه میشود که چیزی فراتر از جرایم رایج در این هتل جریان دارد...
گروهی شش نفره ، خود را در میان جنگل های ویرجینیای غربی گرفتار می بینند که در همین زمان توسط گروهی از آدم خواران که طی سالیان دچار تغییرات ژنتیکی شده اند به آنها حمله می شود …
صبح یک روز “مارکوس” مردی به نام “جان” را در حال سرقت از صندوق فروشگاهی می بیند اما او دستگیر می شود.”مارکوس” خود را عنوان پلیس معرفی می کند و “جان” را از فروشگاه خارج می کند.”مارکوس” به او می گوید که نقشه کلاهبرداری بزرگی در سر دارد و از او می خواهد که همکار او باشد…
«لوییس تامس» (واکر)، دانشجوی سال اول، تصمیم گرفته در تعطیلات تابستان هم راه برادرش، «فولر» (زان) از این سو به آن سوی امریکا برود. در جاده «فولر» با راننده ی کامیونی که به «راستی نیل» معروف است، شوخی ناجوری می کند، و خیلی زود معلوم می شود که قربانی این شوخی «فولر» قاتلی روانی است...