مردی به نام "جرزی" وارد قطاری به مقصد سوال بالتیک می شود.به نظر می رسد او در حال فرار از چیزی است.او مجبور است مکان خواب خود را با زنی که او نیز به نظر می رسد در حال فرار است قسمت کند.در نهایت مشخص می شود پلیس در جستجوی یک قاتل است و...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
یکی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بنام «آندره دویگنی» که توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده است، قصد گریختن از زندان را دارد. سپس در روزی یکسان او به مرگ محکوم می شود، و همینطور یک زندانی جدید به سلول او می فرستند، که ممکن است جاسوس باشد. اکنون او یا باید هم سلولی اش را بکشد، یا اینکه ریسک کند و او را در جریان برنامه هایش برای فرار بگذارد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
« دكتر بن مكنا » ( استوارت ) و همسرش ، « جو » ( دى ) كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطيلات به مراكش رفتهاند ، شاهد قتل يك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پيش از مرگش به « بن » مىگويد جاسوسان مىخواهند يك سياستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مىربايند و زن و شوهر در تعقيبشان به لندن مىروند .
« اوتو کلر » ( هاسه ) ، مهاجرى آلمانى و خادم کلیساى در کبک کانادا ، یک وکیل را که هنگام دزدى خانهاش او را دیده است مىکشد ، اما چون براى شناخته نشدن لباس کشیشى به تن داشته ، سوءظنها متوجه « پدر مایکل ویلیام لوگان » ( کلیفت ) مىشود .
پلیسى خودکشى مىکند و « کارآگاه دیو بانیون » ( فورد ) مأمور پىگیرى پرونده مىشود . خیلى زود « بانیون » متوجه مىشود که هیچ کس ، از جمهل همسر پلیس ، و دیگر هم قطاران ، مایل به روشن شدن ماجرا نیست .
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
در حالیکه ستاره ای جدید با زمین برخورد می کند، گروهی از بازماندگان با عجله تلاش می کنند تا کار ساخت راکتی را که آنها را به خانه جدیدشان خواهد برد را به پایان برسانند…دارد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
« گاى » ( گرینجر ) ، قهرمان تنیس ، در قطار با مردى به نام « برونو » ( واکر ) آشنا میشود که پیشنهاد عجیبى به او میدهد : « برونو » همسر « گاى » را بکشد و « گاى » هم در عوض پدر « برونو » را بکشد ...
بازیگران جذاب VMX، «ریکا گونزالس»، «جن روزا» و «کریستین برماس» در یک سفر داغ به ویتنام که پس از پیدا شدن جنازه یکی از دوستانشان به تاریکی میگراید، صفحه نمایش را روشن میکنند.
هارمونی با جیمز ازدواج میکند، در حالی که کوکو به دلیل سوابق مشکوک جیمز او را تأیید نمیکند. زندگی خوب آنها با از دست دادن شغل هارمونی دچار مشکل میشود.
زندگی یک مدیر گالری هنری زمانی که دخترش برای دانشگاه رفتن خانه را ترک میکند، وارد هرج و مرج میشود. یک رابطه عاشقانه پرشور با یک هنرمند جذاب تیره و تار میشود، چون وسواس او تهدید میکند که ازدواج، شغل و خانواده او را نابود کند.
کارا موفق میشود شغل رؤیاییاش را در یک باشگاه اسبسواری معتبر و زیر نظر مربی به نام جنیفر به دست آورد. اما خیلی زود، برادر حسود جنیفر باعث بالا گرفتن تنشها میشود و زندگی همه را به خطر میاندازد.