میراندا اردوگاهی را برای افرادی که به تازگی دل شکسته شده اند، برپا می کند. به محض ارتباط با فرد جدیدی به نام "بن" که دست بر قضا خبرنگار است، وی در صدد تحقیق درباره ی این موضوع که آیا اردوگاه وی کلاهبرداری است یا خیر، دست به کار می شود...
يک پروفسور زبان شناسي به نام «دومينيک» (رات) از اين که زندگي حرفي اش را به پايان مي رساند بسيار غمگين است. او هم چنان به خاطر «لورا» (لارا) که چهل سال پيش نامزدي شان را به هم زد افسوس مي خورد. «دومينيک» از شمال روماني، زادگاهش، به طرف بخارست سفر مي کند. اما پيش از اين که دست به خودکشي بزند، صاعقه اي به او مي زند. در اين حادثه نه تنها او به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کند بلکه بدن هفتاد ساله ي او هم جوان مي شود…
چين، سال 1946. «ريک اوکانل» (فريزر) و «ايولين» (بلو) پسر جواني به نام «الکس» (فورد) دارند که مقبره ي «امپراطور هان» (لي) و ارتش ده هزار نفري او را کشف مي کند. خيلي زود «هان» به زندگي باز مي گردد و حالا پدر باستان شناس جاسوس «الکس» به کمک او مي آيد تا جلوي دستيابي امپراطور شيطان صفت به جاودانگي را بگيرند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
با شروع جنگ جهانی دوم هندوستان با مشکل آب مواجه میشود. این فیلم به وضعیت نامناسب زنان بیوه ای که با فقر در معبد شهر زندگی میکنند میپردازد. "چوبیا" قصد فرار از این وضعیت را دارد و با مردی جوان که پیرو گاندی است، رابطه پیدا میکند.
براندی کلارک دختر نوجوانی است که به دلیل نداشتن تجربه های بزرگسالانه پیش از رفتن به کالج تحت فشار روحی زیادی قرار دارد. از این رو تصمیم میگیرد لیستی شامل کارهایی که باید قبل از به کالج رفتن آنها انجام دهد را تنظیم کند اما...