یک هنرمند گریم ناشنوا که در یک فیلم ترسناک در مسکو کار میکند، پس از ساعات کاری در استودیو تنها میماند. او شاهد قتل وحشیانه یکی از اعضای گروه فیلمبرداری میشود و باید از استودیو فرار کند تا ...
کشف آینهای اهریمنی، هنگامی که دختر جوانی به همراه برادرش در دام شبکهای درهمتنیده از پلیدی و نیرنگ گرفتار میآیند، سلسلهای شگفتآور از "حوادث مرگبار" را رقم میزند.
در سال ۱۹۶۳ در شهر دوبلین، یک کمک راننده اتوبوس خونگرم و علاقهمند به شعر، تصمیم میگیرد نمایشنامه سالومه اثر اسکار وایلد را با کمک مسافران اتوبوس خود به روی صحنه ببرد.
"واتی" زندگی خود را از طریق سرقت فروشگاهها می گذراند، ولی بعد از اینکه در یکی از این سرقت ها همکارش "بیلی مک" یک نفر را می کشد، او مجبور می شود با نامزد خود "استارلن" و "بیلی مک" فرار بکنند ...
دو نفر در پرواز به سیدنی با یکدیگر آشنا می شوند. هر دو نامزد هستند، اما در طول یک اتفاق غیرمنتظره، به یکدیگر علاقه مند می شوند و قرار می گذارند که سه ماه بعد دوباره یکدیگر را ببینند...
کارگردانی به نام فردریش مونرو ، مشکلاتی را در به پایان رساندن فیلمی صامت و سیاه و سفید درباره لیسبون به مشکل برمیخورد . او با دوستش فیلیپ وینتر تماس گرفته و درخواست کمک میکند . بعد از یک هفته که وینتر به لیسبون میآید ، در مییابد مونرو ناپدید شده و فیلمش همچنان ناتمام مانده است . وینتر تصمیم میگیرد بماند و به مونرو در به پایان رساندن فیلم کمک کند ...
تعطیلات تعطیلات برای دکتر جانی وو، پسر جوانش بابی، و یک جنگل بان زیبا به یک کابوس تبدیل می شود، چراکه آناه ناخواسته درگیر حوادثی می شوند که درهای جدیدی از بدبختی و گرفتاری را درمقابل دیدگانشان باز می کند...
وقتی یک خانواده 4 نفره از بالتیمور به مزرعه ای در روستایی ویرجینیا نقل مکان می کنند، یک کولی رها شده را قبول می کنند. سگ همراه و محافظ پسر می شود و به او کمک می کند تا با زندگی روستایی سازگار شود...
وقتی پنج دوست دایناسور شاهد دزدیدن تخم مرغ از مخفیگاهشان توسط دو دزد هستند، تصمیم می گیرند تخم مرغ را نجات دهند. بعداً قصد دارند موجودی را که از آن بیرون می آید پرورش دهند....
مگی (کریسی راک) که خود قربانی دوران کودکی آزاردهنده و فقر زده است، ثابت کرده است که مادری نامناسب است، چهار فرزندش همگی توسط مددکاران اجتماعی دولتی از او گرفته شده و در خانههای پرورشدهی قرار گرفتهاند...
«زد» به تازگی وارد پاریس شده و کاری برای انجام دادن ندارد. او که اخیراً به یک دختری به نام زوئی آشنا شده، و در یک شب به همراه دوستان خطرناک خود تصمیم میگیرند در روز بعد به یک بانک دستبرد بزنند و بیخبر از آنکه زوئی در آن بانک کار میکند...