یک گردان هوایی نیروی هوایی سلطنتی مامور می شود تا یک کارخانه سوخت موشک آلمان در نروژ را نابود کند. این کارخانه سوخت را برای تلاش نازی ها برای پرتاب موشک به انگلستان تامین می کند...
"باربارا" دختری بسیار ثروتمند است که عاشق "نورمن فایفر" جوانی بی پول می شود. او به "نورمن" هویت واقعی خود را نمی گوید و آماده ازدواج با او می شود. اما مادر "باربارا" نمی خواهد دخترش با مردی این‌چنینی ازدواج کند، به همین دلیل او "نورمن" را در یکی از فروشگاهایش استخدام کرده و کارهای سخت و طاقت فرسا به او می دهد...
مولی تاچر دلال یک شرکت سهامی است که در شرکتی معروف شده است. هنگامی که این شرکت رو به ورشکستگی می رود ، باید کسی را بسوزاند؛ مولی انتخاب واضح آن است. برای اجتناب از اتهام تبعیض جنسی، او وظیفه یک کار غیر ممکن را قبول می کند تا سهام یک شرکت مبهم به نام «ابزارهای جهانی» را تخلیه کند ؛ وقتی او نتواند این کار را انجام دهد بهانه ای برای اخراج او خواهد داشت ...
"آلف هیچنز" پسری است که شغلی ندارد، با دوستش "مریلین" رابطه ای ناپایدار برقرار کرده و آرزوی رسیدن به موفقیت در تجارت موسیقی را دارد. موسیقی پاپ شاد، با پیش زمینه ای درباره طبقه کارگر، با اجرا در مکانهای اصلی لندن کاری است که او می کند ....
سه دوست کالج به نیویورک می‌روند تا ستاره‌های برادوی شوند و رژه بی‌پایانی از نیمکت‌های ریخته‌گری و کلاهبرداری‌ها را در تعقیب لایم لایت تحمل میکنند، که فشارهای بیشتری بر روابط دوستانه‌شان وارد میکند.
فرانسوا و همسرش، ژان پیر چند زوج دوست را دعوت می کنند تا آخر هفته را در ویلای بزرگ خود در سواحل پرتغال بگذرانند. آنچه در ادامه می آید یک فتنه عاشقانه است که هر شخصیت چیزهایی را در مورد خود متوجه می شود که تا کنون از وجود آنها بی اطلاع بوده است...
زن مرموز با دانشمند دولتی دیویدسون علیرغم عدم آگاهی وی از گذشته خود ازدواج می کند. روسای او به ویژگی های غیر معمول او مشکوک هستند. بعد از اینکه مشخص شد او عاشق دیویدسون است، این زوج مورد حمله قرار می گیرند.
رئیس باند تبهکاران هنگام مرگ، رفیق قدیمی ش فرناند را به عنوان جانشین خود معرفی میکند، اما معاونان او تلاش میکنند تا از شر فرناند خلاص شوند. اما آیا واقعا خطری از سوی برادران ولفانی و تئو او را تهدید میکند؟کشمکش ها و تیراندازی های میان آنها صحنه های خنده داری را بوجود می‌آورد...
"فیلیس فاگ سوم"، نوه اصلی "فیلیس فاگ"، در پاسخ به چالشی که "راندولف استوارت سوم" راه انداخته، این شرط را قبول می کند تا سفر معروف پدربزرگ خود که سفر به دور دنیا در 80 روز بوده را دوباره انجام دهد ...
