مردی به گروه مخفیای میپیوندد که رهبران فراری یک رژیم را تعقیب میکنند. ماموریت او را به فرانسه میکشاند تا فراری سابق خود را برای یک رویارویی سرنوشتساز تعقیب کند.
داستان سه روز پر از لحظات خندهدار و غمانگیز از زندگی مردی ناپخته را روایت میکند که در مناطق تپهای شمال شرقی ترکیه، مشغول آمادهسازی مراسم خاکسپاری پدرش است.
داستان "اومامی" درباره سرآشپزی به نام سینا بورا است که در استانبول صاحب یک رستوران مجلل است. او در این شب خاص، با فشارهای زیادی از جمله مدیریت رستوران، مشکلات شخصی و خواستههای تیمش روبروست.
در روزهای پایانی امپراتوری عثمانی، فکریه، بیوه جوانی که به زور با نصیت نفی افندی ازدواج کرده است، درگیر اتفاقات پرتنشی میشود. او تلاش میکند تا راز شایعاتی را که درباره خانهای که در آن زندگی میکند و میگویند در آن جادوگری میشود، فاش کند.
داستان سه برادر روستایی است که زندگیشان تحت تأثیر رویای ازدواج برادر بزرگتر قرار میگیرد. این رویا باعث ایجاد تنش و درگیری بین برادران میشود و زندگی ساده آنها را دگرگون میکند.
سه دوست به نامهای نچمی، چتین و موزو تصمیم میگیرند فیلم بسازند اما پول ندارند. ناگهان با یک مافیای ثروتمند آشنا میشوند که حاضر است به آنها کمک مالی کند، به شرطی که خودش نقش اصلی فیلم را بازی کند.
مِرال اُزتورک، یک زن هلندی، به دلیل اشتباهی که اداره مالیات مرتکب شده است، با مشکلات مالی شدیدی روبرو میشود. همزمان با فروپاشی زندگیاش، متوجه میشود که تحت نظارت سازمانهای اجتماعی است و برای محافظت از فرزندانش مجبور به انجام اقدامات خطرناکی میشود.
زندگی زوجی که تا پیش از این آرام و خوش بود، با تغییراتی که در سبک زندگی آنها رخ میدهد و اتفاقات ناخوشایندی که برایشان پیش میآید، دچار مشکل میشود. این تغییرات، باعث ایجاد شک و تردید در رابطه آنها شده و عشقشان را به چالش میکشد.
دو وکیل از شهرهای مختلف برای حل یک پرونده به هم کمک میکنند. در طول تحقیقات ۸ ساعتهی خود در شهر ازمیر، اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد که زندگی آنها را تغییر میدهد.
خانوادهای به دلیل مشکلات و تهدیداتی که با آن روبرو هستند به خانهای قدیمی پناه میبرند. بیماری یکی از اعضای خانواده و حضور فردی ناشناس در این خانه، وقایع عجیبی را رقم میزند.
مصطفی کمال به عنوان یک میهنپرست آرمانگرا از مدرسه نظامی فارغالتحصیل شد و بهعنوان افسری در ارتش عثمانی با افتخار لباس نظامی خود را بر تن میکرد. او به تدریج متوجه شد که امپراتوری عثمانی به آرامی در حال فروپاشی است.
پس از آنکه مصطفی کمال در گالیپولی در سال ۱۹۱۵ شجاعت خود را به اثبات رساند، سفر خود را آغاز کرد. او در جبهههای شرقی علیه روسها و در سوریه علیه بریتانیاییها در نبردهای بزرگی شرکت کرد و به عنوان تنها افسر شکستناپذیر عثمانی در جنگ جهانی اول شناخته شد.