اطلاعیه
کاربر عزیز
درخواست فیلم و سریال باز شد. از پنل کاربری یا منو بالا درخواست خود را ارسال کنید.
آدرس جدید کانال تلگرام ما: @nightmovie_c
میباشد. لطفا به منظور اطلاع از آخرین اخبار و جدیدترین فیلمها و سریالها به آن منتقل شوید.
همچنین از این به بعد آدرسهای اختصاصی در صورت فیلتر شدن، در بات تلگرامی ما به شما به صورت شخصی ارسال میشود. لطفا از طریق
از طریق این لینک، اکانت خود را به تلگرام متصل کنید.
به منظور رفاه حال شما، کد تخفیف پاییزی
paeez
به مدت چند روز فعال شده است. لطفا نستب به خرید اقدام کنید.
مدیریت نایت مووی
جمال، یک آرایشگر ساکن شهر آخیسار، با مشکلی غیرمنتظره روبهرو میشود. در این شهر کوچک، جایی که همه یکدیگر را میشناسند، افراد دارای قدرتهای عجیبی هستند.
توماس آرسلان در بهار 2005 از استانبول و آنکارا به جنوب غربی و از آنجا به مرز ایران سفر کرد. این نگاه شخصی او به این کشور است: نه گزارش روزنامه نگاری، بلکه برداشت هایی از زندگی روزمره.
سیکیلوس پس از آموختن هنر مومیایی از مصر، خود و معشوق کشته شدهاش را مومیایی کرد. هزاران سال بعد، با باز شدن اتفاقی مقبرهاش، سیکیلوس بیدار شد و به دنبال معشوق گمشدهاش رفت.
یک سرایدار و خانوادهاش برای داشتن زندگی بهتر به "شهر بزرگ" استانبول نقل مکان میکنند. داستان در مورد این سرایدار و روشهای پیچیدهاش برای فرار از کار و در عین حال کسب درآمد اضافی است، درحالیکه با شخصیتهای مختلفی که در ساختمان زندگی میکنند، روبرو میشود.
یاسمین معلم ریاضی زیبا با جمال صاحب رستوران گوشت لذیذ کاریزماتیک برخورد می کند. یاسمین مادری است که برای التیام زخم های یک ازدواج بد تلاش می کند. جمال یک مرد اجتماعی و بی خیال است که می خواهد از گذشته فرار کند...
سودا به شوهرش، سزمی، به عنوان محافظ و حمایت عاطفی خود نگاه می کند. اعتماد او به زودی از بین می رود زمانی که او متوجه می شود که سزمیدر حال داشتن یک رابطه غیر زناشویی است...
فوسفورلو (Fosforlu)، که رها شده است، برای بقا در خیابانها آواز میخواند و میرقصد. او به طور اتفاقی با کمال، خوانندهٔ زمانی مشهوری برخورد میکند که اکنون کور شده و حافظهاش را از دست داده است. جراحی که شاهد اجرای آنها است، برای کمک به کمال و رهاسازی او از بدبختیاش، پیشنهاد کمک میدهد.
ارباب مرغ دریایی (MEF) مردی است که زندگی آرامی در ساحل دریا در استانبول دارد. کسی هست که سالها منتظرش بود. بالاخره مهمانی که منتظرش است بیرون می آید. با لباس سفید، زنی که کل زندگی MEF را تغییر می دهد...
این فیلم، داستان زندگی دو عاشق را روایت میکند که به دلیل فقر مجبور به جدایی میشوند. زینب که با خیاطی پول در میآورد، مخارج خانواده فقیرش را تأمین میکند. فردی، نامزد او، نیز به عنوان تعمیرکار کار میکند و پول پسانداز میکند. این دو عاشق میخواهند هر چه زودتر ازدواج کنند، اما مشکلات مالی به آنها اجازه نمیدهد. در این میان، یالچین، یکی از ثروتمندان محله، نیز عاشق زینب میشود. او سعی میکند زینب را به دست آورد، اما هرگز موفق نمیشود. یالچین، باعث جدایی این دو عاشق خواهد شد.
علی، مردی با زندگی تکراری، به آزاده علاقهمند میشود اما به دلیل کمبود اعتماد به نفس نمیتواند با او ارتباط برقرار کند. او با دیدن تبلیغ یک کوچ زندگی، تصمیم میگیرد از او کمک بگیرد تا بتواند به آزاده نزدیکتر شود.
دهه 1930 است و مراسم جشن روز جمهوری در زونگولداک، یک شهر معدنی زغال سنگ در ترکیه در حال برگزاری است. در میان مهمانان دعوت شده، تازه واردان به این شهر کوچک و خسته کننده هستند...
داستان، روایتی واقعی از زندگی پسری تنها و مادرش بیمار است. پسر سعی میکند از بار مسئولیتهایش بر روی مادرش بکاهد، اما مشکل شب ادراریاش این تلاش را دشوار کرده است.
دو قانونشکن برای انتقام به دنبال قاتلان خانوادههایشان هستند. اما آنها در دام یک فیلمنامهی مرموز گرفتار میشوند که آنها را در یک چرخهی خشونتآمیز انتقام قرار میدهد...